سفارش تبلیغ
صبا ویژن
حکمت، شرف بزرگوار را می افزاید و بنده مملوک را تا مجلس ملوک بالامی کشد . [پیامبر خدا صلی الله علیه و آله]
راه نمای هم سران جوان(2) - رهنمودهای امام خامنه ای
  • پست الکترونیک
  • درباره نویسنده پایگاه
  •  RSS 
  • موضوع بندی رهنمودهای امام خامنه ای
  • صفحه اصلی
  • با این کلمات عقدى که مى‏خوانیم - که یک امر اعتبارى است - یک علقه‏ى اعتبارى بین شما به وجود مى‏آید. باید همه‏ى همت دختر و پسر این باشد که این را حفظ کنند. مبادا با گله‏ها، با دلخوری ها، با افزون‏طلبى و پُر توقعی ها، با بى‏محبتی ها، و گاهى با دخالت هاى دیگران و از این قبیل، این کانون سست بشود. آن چیزى که مهم است، این است. هم دختر و هم پسر سعى کنند که این علقه‏ى زوجیت را حفظ کنند. چگونه مى‏توانید این علقه را حفظ کنید؟ البته آدمهاى عاقل و زیرک و با احساس و وجدان صادق، راهش را پیدا مى‏کنند. این، با اطمینان و با محبت متقابل حفظ مى‏شود. زن به مرد تحمیل نکند و زور نگوید؛ مرد هم به زن زور نگوید و افزون‏طلبى نکند؛ مثل دو رفیق و مثل دو شریک، با هم صمیمى باشند، تا این کانون خانواده حفظ بشود.

    بسم‏اللَّه‏الرّحمن‏الرّحیم‏

    الحمدللَّه اقرارا بنعمته و لااله‏الّااللَّه اخلاصا لوحدانیّته والصّلاة والسّلام على اشرف بریّته و على‏الاصفیاء من عترته. و بعد فقد کان من فضل‏اللَّه على‏الانام ان اغناهم بالحلال عن‏الحرام و قال: وانکحوا الایامى منکم والصّالحین من عبادکم و امائکم ان یکونوا فقراء یغنهم اللَّه من فضله واللَّه واسع علیم(1)

    قال رسول‏اللَّه(صلّى‏اللَّه‏علیه‏واله‏وسلّم)النّکاح سنّتى فمن رغب عن سنّتى فلیس منّى(2) و قال (صلّى‏اللَّه‏علیه‏واله) من تزوّج احرز نصف دینه فلیتّق اللَّه فى‏النّصف الاخر(3) و قال (صلّى‏اللَّه‏علیه‏واله) تناکحوا تکثروا فانّى اباهى بکم الامم یوم‏القیامة ولو بالسّقط(4)

    قبل از این‏که صیغه‏ى عقد را جارى بکنیم، چند جمله به عنوان تذکر براى عروس ها و دامادها عرض مى‏کنیم:

    نکته‏ى اول این است که در کار ازدواج و این مراسم، و رسم و سنتى که در اسلام و در همه‏ى ادیان و در بشریت وجود دارد، به نظر اسلام آن چیزى که اصل و محور است، تشکیل کانون خانوادگى است. از نظر اسلام، خانواده یک رکن بزرگ است. اگر باشد و سالمش باشد و تربیت درست باشد، در پیشرفت کار جامعه به صورتى که اسلام مى‏خواهد، تأثیر زیادى دارد. اسلام مى‏خواهد این کانون تشکیل بشود و به وجود بیاید.

    هنر ادیان - و بیشتر از همه اسلام - در این است که غرایز جنسى و غریزه‏ى زوج‏طلبى انسان را - که غیر از غریزه‏ى جنسى است - در خدمت تشکیل خانواده قرار داده و کارى کرده‏اند که کانون خانواده، با پشتوانه‏ى غریزه‏ى جنسى، یا با پشتوانه‏ى آن غریزه‏ى دیگر - که از غریزه‏ى جنسى عمومیتش بیشتر است - تحقق پیدا کند و باقى بماند. بعضی ها ممکن است در سنین خاصى نیاز جنسى هم نداشته باشند، اما نیاز به زوج‏طلبى را دارند و مى‏باید زوجى از جنس مخالف را داشته باشند؛ زن و مرد فرقى نمى‏کند. سکن، مایه‏ى آرامش است. ادیان - و بیش از همه اسلام - اینها را پشتوانه‏ى تشکیل خانواده قرار داده‏اند.

    اگر انسانها رها بودند که غریزه‏ى جنسى را هر طور مى‏خواهند، اشباع کنند، یا خانواده تشکیل نمى‏شد، یا یک چیز سست و پوچ و تهدیدپذیر و ویرانى‏پذیر مى‏شد و هر نسیمى او را به هم مى‏زد. لذا در هر جاى دنیا که مى‏بینید آزادیهاى جنسى هست، در آن‏جا به همان نسبت خانواده ضعیف است؛ چون مرد و زن براى اشباع این غریزه، احتیاجى به این کانون ندارند. اما در آن‏جاهایى که دین حاکم است و آزادى جنسى نیست، این‏جا همه چیز براى مرد و زن هست؛ لذا این، حفظ و نگهداشته مى‏شود.

    اصل قضیه این است که باید کانون خانواده به وجود بیاید؛ اسلام این را خواسته است. شما یک دختر از جایى و یک پسر از جاى دیگرى مى‏آیید و با یکدیگر آشنا و متصل مى‏شوید؛ یک خانواده به وجود مى‏آید. این خانواده، منشأ خیراتى است. در اداره‏ى کشور و اداره‏ى انسانیت، کارهاى عظیمى به عهده‏ى این خانواده است. این، چیز بسیار مهمى است. شما باید این را مواظب باشید و حفظ کنید.

    با این کلمات عقدى که مى‏خوانیم - که یک امر اعتبارى است - یک علقه‏ى اعتبارى بین شما به وجود مى‏آید. باید همه‏ى همت دختر و پسر این باشد که این را حفظ کنند. مبادا با گله‏ها، با دلخوری ها، با افزون‏طلبى و پُر توقعی ها، با بى‏محبتی ها، و گاهى با دخالت هاى دیگران و از این قبیل، این کانون سست بشود. آن چیزى که مهم است، این است. هم دختر و هم پسر سعى کنند که این علقه‏ى زوجیت را حفظ کنند. چگونه مى‏توانید این علقه را حفظ کنید؟ البته آدمهاى عاقل و زیرک و با احساس و وجدان صادق، راهش را پیدا مى‏کنند. این، با اطمینان و با محبت متقابل حفظ مى‏شود. زن به مرد تحمیل نکند و زور نگوید؛ مرد هم به زن زور نگوید و افزون‏طلبى نکند؛ مثل دو رفیق و مثل دو شریک، با هم صمیمى باشند، تا این کانون خانواده حفظ بشود.

    نکته‏ى دوم این است که در ازدواج، اصل قضیه یک امر انسانى است؛ نه یک امر مادّى. اسلام مهریه را قرار داده است؛ اما مهریه این را به‏صورت یک معامله‏ى دادوستدى نمى‏کند. این‏جا دادوستدى نیست؛ بلکه طرفین در یک جاى مشترک سرمایه‏گذارى مى‏کنند. این‏طور نیست که شما مثل خرید و فروش، یک چیز بدهید و یک چیز بگیرید. نه، این‏جا چیزى دادن و چیزى گرفتن نیست؛ بلکه هر دو نفر موجودى خودشان را در صندوق و کاسه‏ى مشترکى مى‏گذارند و هر دو از آن استفاده مى‏کنند. در ازدواج، قضیه این است.

    بنابراین، نقش مادّیات در این‏جا باید خیلى ضعیف باشد. ما که مى‏گوییم مهریه‏ها را سنگین نکنند، از این بابت است. اگر ما گفته‏ایم که مهریه بیش از فلان مقدار نباشد، معنایش این نیست که اگر بیش از فلان مقدار بود، عقد باطل یا حرام است؛ نه، جایز هم هست، اما کار غلط است.

    بعضی ها چند میلیون تومان مهریه مى‏گذارند؛ یعنى ازدواج را که یک امر انسانى است، به یک دادوستد و به یک کار بازارى و معامله‏گرى تبدیل مى‏کنند. این، تحقیر و توهین به نقش و شأن انسانیت در ازدواج است. این، کار غلطى است.

    بعضی ها هم ازدواج را که یک امر عاطفى و انسانى و وجدانى است، به صحنه‏ى تفاخر تبدیل مى‏کنند. مثلاً مى‏گویند که جهیزیه‏ى ما این‏چیزها را داشت؛ آیا جهیزیه‏ى دختر شما هم اینها را دارد؟! تفاخر و تنافس! یا مثلاً مى‏گویند که ما عقدمان را در فلان سالن گرفتیم. البته حالا که متأسفانه مرسوم شده است در هتل ها مى‏گیرند؛ که کار بسیار بدى است. حتّى گاهى شنیده یا دیده مى‏شود، بعضى افرادى هم که از آنها توقع نیست، براى تفاخر به همدیگر، مراسم عقد خود را در هتل ها و سالن ها مى‏گیرند! نه، مراسم عقد را در اتاق خانه و حیاط منزل خودتان و یا همسایه‏تان بگیرید و مردم را دعوت کنید؛ همین‏طور که همیشه بوده است. این‏گونه محیط ها، یک محیط انس خانوادگى است. عده‏یى دوست، عده‏یى قوم و خویش، عده‏یى    همردیف هاى دختر یا پسر، دوستان مدرسه، دوستان پسر در محیط کار یا مدرسه، جمع مى‏شوند و شادى و خوشى مى‏کنند؛ این درست است.

    این‏که ما این‏جا را صحنه‏ى تفاخر قرار بدهیم، غلط اندر غلط است. هم محیط ازدواج را آلوده‏ى به مادّیات مى‏کند، هم این صحنه‏ى پاک و لطیف وجدانى را صحنه‏ى تفاخرها و تنافس ها و زیاده‏روی ها مى‏کند، بعد هم این دختر و پسر از اول عادت مى‏کنند که بایستى زندگى آنان بر تجمل و تشریفات بگذرد؛ چرا؟ بگذارید از اول به یک زندگى متوسط عادت کنند.

    تجملات براى یک جامعه، مضر و بد است. آن کسانى که با تجملات مخالفت مى‏کنند، معنایش این نیست که از لذت ها و خوشی هایش بى‏اطلاعند؛ نه، کار مضرى براى جامعه است؛ مثل یک دارو یا یک خوراکى مضر. با تجملات زیادى، جامعه زیان مى‏کند. البته در حد معقول و متداول ایرادى ندارد؛ اما وقتى که همین‏طور مرتب پاى رقابت و مسابقه به میان آمد، اصلاً از حد خودش تجاوز مى‏کند و به جاهاى دیگرى مى‏رود؛ و این براى جامعه مضر است. حالا چنانچه ما آن کار مضر را درعرصه‏ى ازدواج بیاوریم و بخواهیم از آن استفاده کنیم، این دیگر غلطاندرغلط خواهد شد؛ بسیار بد است.

    این میهمانی هاى پُرسروصدا و هتل‏گرفتن ها و خرج هاى زیاد، کار آن طاغوتی ها بود. اخیراً در روزنامه هم موردى را نوشته بودند، که چه‏قدر خوب کردند که نوشتند؛ تامردم بفهمند که این کارها زشت است. ماها همیشه در خانه‏هاى خودمان - یک اتاق، دو اتاق - عقد و عروسى مى‏گرفتیم. اگر هم نداشتیم، از همسایه قرض مى‏گرفتیم. مقدارى شیرینى و میوه چیده مى‏شد؛ مى‏گفتیم، مى‏خندیدیم، شوخى مى‏کردیم؛ خیلى هم خوش مى‏گذشت. البته آن طاغوت ها و آدم هاى بدى که بحمداللَّه ازاله شدند، این‏طور برگزار نمى‏کردند. آنها به این وضع قانع نبودند؛ در آن هتل ها مى‏رفتند و میهمانی هاى پُرخرج و چنین و چنان برپا مى‏کردند.

    حالا ما که بر سر کار آمده‏ایم، نباید کار آنها را تکرار بکنیم. اگر تکرار بکنیم، ما هم مثل آنها مى‏شویم؛ آن بد بود. نه این‏که وقتى آدم نمى‏تواند کار پُرخرجى بکند، نکند؛ ولى وقتى که توانست، برود بکند! پس چى شد؟! آن منطق صحیح، این را ایجاب نمى‏کند. باید بنا را بر سادگى گذاشت. جهیزیه‏ها را ساده بگیرید. اگر جهیزیه نیازهاى دختر را تأمین مى‏کند، خوب است؛ اما به سمت تجملات نرود.

    نکته‏ى سوم این است که بناى کار ازدواج، بر سازش دختر و پسر است؛ باید با هم بسازند. این «با هم بسازند»، معناى خیلى عمیقى دارد. من یک‏وقت خدمت امام رفتم، ایشان مى‏خواستند خطبه‏ى عقدى را بخوانند؛ تا من را دیدند، گفتند شما بیا طرف عقد بشو. ایشان برخلاف ما - که طول و تفصیل مى‏دهیم و حرف مى‏زنیم - عقد را اول مى‏خواندند، بعد دو، سه جمله‏ى کوتاه صحبت مى‏کردند. من دیدم ایشان پس از این‏که عقد را خواندند، رویشان را به دختر و پسر کردند و گفتند: بروید با هم بسازید. من فکر کردم، دیدم که ما این همه حرف مى‏زنیم، اما کلام امام در همین یک جمله‏ى «بروید با هم بسازید»، خلاصه مى‏شود! حالا ما هم عرض مى‏کنیم که شما دختران و پسران، بروید با هم بسازید. سازش، اصل است. هر چیزى که با ساختن عروس و داماد، دختر و پسر، زن و شوهر منافات دارد، بایستى بیگانه تلقى بشود. این را اصل قرار بدهید، تا ان‏شاءاللَّه خداوند متعال برکاتش را بر شما نازل کند.

    امیدواریم که خداوند ان‏شاءاللَّه این عقدهایى را که مى‏خوانیم، مبارک کند؛ این دختران و پسران، محیط هاى شادى را به خانواده‏ها بیاورند؛ و خداوند نسل طیب و طاهرى هم به آنها عنایت کند .                      والسّلام علیکم و رحمةاللَّه و برکاته‏

    ________________________________________

    1- نور: 32

    2- بحارالانوار ، ج 100 ، ص 220

    3- الاصول‏من‏الکافى ، ج 5 ، ص 328

    4- بحارالانوار ، ج 100 ، ص 220

     



    روح الله تولایی ::: چهارشنبه 86/2/19::: ساعت 9:0 صبح
    نظرات شما:
    موضوع: رهبری جهان اسلام

    >> به پایگاه مجموعه رهنمود های موضوع بندی شده امام خامنه ای (مدظله العالی) بسیار خوش آمدید. خواهشمند است پیشنهادات و انتقادات سازنده و ارزشمند خود را برای ما به ایمیل زیر ارسال فرمایید: ruhollah1363@gmail.com

    > رهنمود های امام خامنه ای<<

    >>اشتراک در خبرنامه سایت<<
     


    >> درباره نویسنده سایت<<
    راه نمای هم سران جوان(2) - رهنمودهای امام خامنه ای
    روح الله تولایی
    رهسپاریم با ولایت تا شهادت


    >>محاسبه اوقات شرعی ایران <<

    >>لینک های دوستان<<
    >>سرویس پشتیبانی سایت<<