ساعت ویکتوریا

نام:
ايميل:
سايت:
   
متن پيام :
حداکثر 2000 حرف
كد امنيتي:
  
  
 

و اينك بايد برائت از مشركين را با صدايي برآمده از عمق جان برآورد...


ديگر بار چشمان‏مان ميهمان نا‏خوانده‏اي را پذيرا شده‏است كه دروازه‏هاي ديدگانمان را دريده است و جانمان را مي‏آزارد...


خون‏گريه‏كردن بسي اندك و بي‏مقدار است در برابر انعكاس ناداني و خدانشناسي...



اينان كه بزرگي و عظمت وجودي امامان شيعه را حتي بر خاك‏هايي از جنس زمين پست هم نظاره كرده‏اند، بايد چشماني به رنگ خيانت و حيوانيت و دستاني به چرك‏آلودگي و خباثت خوك‏هاي وحشي و افكاري به زشتي و شرم‏آوري شيطان پليد و مستكبر داشته باشند كه اين‏گونه ...


اينان را تنها خدا، آن هم تنها در آن سوي اين زمين سبع‏خيز مي‏تواند به سزاي‏شان آشنا كند و پس از آن بچشاند...


كاش چشم‏هايمان خون مي‏گريست و خون‏ها همه بدنمان را فرا مي‏گرفت و همه حس‏هاي زيستنمان را نيز نابود مي‏كرد تا هيچ‏گاه نتوانيم اين‏چنين رفتارهاي غيرانساني و بنياد انسانيت براندازي را درك كنيم...


كاش...


جامعه! جامعه! جامعه!


كلماتي بود كه امام زمان عجل الله تعالي فرجه الشريف بر گوش‏هاي سيد رشتي فرود آورد...


بر گوش‏هاي ما نيز...


ياعلي