من در همین جا باید یاد جوانان دلاور پیشمرگان مسلمان کرد را گرامى بدارم. این مردان دلاور از جوان و پیر که از روزهاى اول و سالهاى اول پیروزى انقلاب، اینجا قیام کردند و در مقابل دشمن که نظیر فداکارى آنها را ما کمتر در هر نقطهى دیگرى دیدهایم، ایستادند. دلیلش را عرض بکنم؛ چون سخن به گزاف نمیخواهیم بگوئیم. حقیقت قضیه این است که برادر بسیجى یا پاسدار در هر نقطهاى، در هر استانى، در چشم مردم با یک عظمتى مورد توجه قرار میگیرد؛ مردم در سایهى امنیت او احساس امنیت میکنند. جوان پیشمرگ مسلمان کرد در این نقطه و بخصوص در مناطق نزدیک مرز، در حالى که خود حافظ امنیت کوچه و بازار و شهر و بیابان بود، دشمنان از او انتقام میگرفتند؛ گروههاى مسلح مزدور دشمن به انتقام رشادتهاى این جوانان، حتّى گاهى خانوادههاى آنها را از دم تیغ بیرحمانهى جنایت خودشان گذراندند، اما این مردان شجاع در مقابل این مشکلات ایستادند، صبر کردند؛ لذاست که من از صمیم قلب معتقدم که جوانان دلاور پیشمرگان مسلمان کرد، در شمار اول و در صف مقدم دلاوران این کشور قرار دارند. (بیانات در دیدار مردم سقز 29/2/1388)
امروز شما مىبینید، می شنوید، می خوانید که در مسائل گوناگون این منطقه، همهى قدرتهاى جهانى عقیده دارند که حضور ایران، وجود ایران، رأى ایران تعیینکننده است. این را دشمنان درجه یکِ ما هم، دارند می گویند که براى حل مسائل خاورمیانه یا مجموعهى کشورهاى این منطقه، بدون حضور ایران هیچ تصمیمى قابل گرفتن و قابل عمل شدن نیست. این کجا و آن وضعیت کجا که کشور بزرگ ایران با آن تاریخ، با آن میراث عظیم تاریخى گذشتهاش، با آن مردم، مجموعاً یک مهرهاى باشد در دست سلطهگران و استعمارگران که هر جور میخواهند جا به جایش کنند، از او استفاده کنند، از او بهره ببرند؛ مردم هم به حساب نیایند.
از لحاظ اقتصادى هم منابع کشور در اختیار آنها؛ نفت کشور، امکانات گوناگون کانى، امکانات گوناگون انسانى، وضعیت سوقالجیشى، همه در اختیار دیگران بود تا هر جور که میخواهند از آن استفاده کنند. این تحول عظیم، این بود.
البته این تحول، معانى دیگرى هم دارد. ملتى که این اراده را دارد، این قدرت را دارد که یک چنین نظام سیاسىاى را به یک نظام مطلوب و مردمى متحول کند، در کار اقتصاد خود، در کار عمق دادن و گسترش دادن به فرهنگ خود، در راه اخلاق انسانى خود، در راه پیاده کردن عقاید قلبى خود، موفقیتهاى ناگزیرى حتماً خواهد داشت، که داشت. این، آن تحول عظیم بود که عدهاى آن را نفهمیدند، عدهاى هنوز هم نمیفهمند.
قدرتهاى بزرگ - که هدفشان جز قهر و سیطرهى بر ملتها نیست - حاضر نیستند بفهمند که وقتى یک ملت بیدار شد، وقتى یک ملت ارزش عزم و ارادهى خودش را فهمید، وقتى یک ملت دانست که اگر بخواهد و تصمیم بگیرد و عمل بکند، هیچ قدرتى در مقابل او نمیتواند بایستد، با یک چنین ملتى دیگر نمیشود درافتاد. ممکن است هزینههائى را بر این ملت تحمیل کنند؛ اما تسلط بر آن ملت دیگر ممکن نیست؛ به بردگى کشیدن آن ملت دیگر ممکن نیست؛ تحمیل کردن عقاید خود و خواست خود بر آن ملت دیگر ممکن نیست. این را هنوز هم قدرتهاى بزرگ نمیتوانند بفهمند.
19/11/1387
مجسمهای در نزدیک کازرون وجود دارد که نشان میدهد والرین، امپراطور روم پس از شکست از پادشاه ایران (شاهپور اول) در برابر وی زانو زده است. پس اگر یونانیها به جهانگردان خود بیابانی را نشان میدهند که در آن سربازان ایرانی از روم شکست خوردهاند، شما هم این مجسمه را نشان دهید ... این به اون در! (خنده حضار).
گفتنی آنکه در سال 258میلادى، شاهپور اوّل، پادشاه مقتدر ساسانی، زمان را براى مبارزه با ارتش روم مناسب دید. چرا که شمال امپراتورى روم به شدت درگیر نبرد با ژرمنها بود. در مرکز نیز تغییرات مداوم، قدرت امپراتوران روم را ضعیف کرده بود. بنابراین شاهپور با گذر از فرات، انطاکیه را تصرف کرد و آماده نبرد با والرین شد. امپراتور روم با تجهیز سپاهى عظیم از جنوب اروپا عازم انطاکیه شده و 259شهر را از ایران باز پس گرفت و عقبنشینى زودهنگام ایرانیها او را به طمع تسخیر بینالنهرین انداخت؛ اما سپاه ایران ارتش او را به مانند ارتش کراسوس محاصره کرده و سرنوشتى مشابه برایش ایجاد کردند (همان بلایی که روسها تاکنون دوبار بر سر سپاهیان ناپلئون و ارتش رایش هیتلری آورند؛ تکنیکی که متعلق به ایرانیان است). در این نبرد که در نزدیک شهر ادسا روى داد، دهها هزار رومى کشته شدند و هرچه تلاش کردند نتوانستند از محاصره خلاص شوند. والرین پس از تسلیم، به اسارت شاهپور درآمد و تا سالها تحت خدمت شاهپور بود؛ چرا که شاه ایران از او به عنوان خدمتکار استفاده کرد.
بدون شک حافظ درخشانترین ستاره فرهنگ فارسی است: در طول این چند قرن تا امروز هیچ شاعری به قدر حافظ در اعماق و زوایای ذهن و دل ملت ما نفوذ نکرده است.
او شاعر تمامی قرنهاست و همه قشرها از عرفای مجذوب جلوههای الهی تا ادیبان و شاعران خوش ذوق، تا رندان بیسر و پا و تا مردم معمولی هرکدام درحافظ، سخن دل خود را یافتهاند و به زبان اوشرح وصف حال خود راسرودهاند شاعری که دیوان او تا امروز هم پر نشرترین و پر فروشترین کتاب بعد از قرآن است و دیوان او در همه جای این کشور و در بسیاری از خانههای یا بیشتر خانهها با قداست و حرمت در کنار کتاب الهی گذاشته میشود.
شاعری که لفظ و معنا و قالب و محتوا را با هم به اوج رسانده است و در هر مقولهای زبدهترین و موجزترین و شیرینترین گفته را دارد.
برخى از خصوصیّات شعر حافظ را من عرض مىکنم.
1- قدرت تصویر
یکی از خصوصیات شعر حافظ، قدرت تصویرهاست و این از چیزهایی است که کمتر به آن پرداخته شده است.
تصویر در مثنوی چیز آسان و ممکنی است. لذا شما تصویرگری فردوسی را در شاهنامه و مخصوصا نظامی را در کتابهای مثنویش مشاهده میکنید، که طبیعت را چه زیبا تصویر میکند. این کار در غزل کار آسانی نیست، بخصوص وقتی که غزل باید دارای محتوا هم باشد. تصویر با آن زبان محکم و با لطافتهای ویژه شعر حافظ و با مفاهیم خاصش چیزی نزدیک به اعجاز است، چند نمونهای از تصویرهای شعری حافظ را من میخوانم. چون روی این قسمت تصویرگری حافظ گمان میکنم کمتر کار شده است ببینید چقدر زیبا و قوی به بیان و توصیف و توصیف میپردازد:
بازخوانى حوادث تاریخى اساساً به این منظور است که درسهاى آن و عبرتهاى آن براى نسلهاى بعد باقى بماند. درس این حادثه (حادثه ای که در روز نوزدهم بهمن در سال 57 اتفاق افتاد) براى ملت ایران در همهى دورانها یک درس زنده است. اقدام شجاعانه، قدرتمندانه، با اتکاء به نفس و برخاستهى از یک عقلانیت صحیح و برخاستهى از یک ایمان شورانگیز. اگر ایمان هم نبود، نمیتوانست این حرکت اتفاق بیفتد. و مجموعهى انقلاب ما از آغاز تا انجام، مظهر یک چنین حقیقتى است: یک فکر درست و هوشمندانه، همراه با ایمان شورانگیز، همراه با شجاعت و اقدام و نهراسیدن از آنچه که در این راه پیش خواهد آمد. این عناصر اصلى است که یک ملت را بالا میکشد؛ فقدان اینهاست که یک ملت را تحقیر میکند.
انقلاب اسلامى عزت را جایگزین تحقیرى کرد که بیگانگان بر این ملت روا میداشتند؛ استقلال را جایگزین آن وابستگى تلخ و ذلتبار میکرد؛ ایستادگى و اقتدار را جایگزین آن تسلیم محض در مقابل بیگانگان کرد. آن روز، مسئولین کشور بزرگِ ما در مقابل بیگانگان، در ردههاى مختلف و در اساسىترین مسائل کشور تسلیم بودند؛ یعنى در هر مسئلهاى که اراده بیگانگان - یک دوره انگلیس، در دورهى چند ده سالهى بعد هم امریکا - به آن تعلق میگرفت، در داخل تحققپذیر بود؛ تا آنجائى که به دست مسئولان این کشور بود. و ملت مجبور بود تحمل کند؛ تسلیمپذیرى مطلق. انقلاب این حالت تسلیمپذیرى را به حالت اقتدار و ایستادگى تبدیل کرد؛ آن وابستگى را به استقلال تبدیل کرد؛ آن حقارت را به عزت تبدیل کرد؛ آن حکومت مطلقهى موروثىِ غیرمنطقىِ بىمبنا (سلطنت) را به حکومت مردم و مردمسالارى تبدیل کرد. انقلاب بکل پایههاى ویرانگر انسانى را که ارزشهاى انسانى را ویران میکرد و در داخل کشور به وسیلهى رژیم طاغوت در طول سالهاى متمادى بنا گذاشته شده بود، ویران کرد؛ پایههاى جدیدى ساخت که هویت جدیدى براى کشور به وجود آورد.
ادامه مطلب...
کارگزاران نظام اسلامی
سیاست داخلی ایران
سیاست بین الملل
حوزه علمیه و طلاب
دانشگاه و دانشجویان
اسلام ناب محمدی
آموزش و پرورش
ارتش بیست میلیونی
گنجینه دفاع مقدس
الگوی اسلامی-ایرانی پیشرفت
پاسخ به شبهات ولایت فقیه
فرهنگ بومی و ملی
جنگ نرم و تبلیغات
اتحاد و انسجام اسلامی
بیداری اسلامی ملتها
همت مضاعف
شرح حدیث
انتخابات
ماه مبارک رمضان
راه نمای همسران جوان
درباره امام خامنه ای
چرا می گوییم امام خامنه ای؟
آرشیو سایت
رهسپاریم با ولایت تا شهادت
وبلاگ علمی مقالات مدیریت
.: شهر عشق :.
منطقه آزاد
گروه اینترنتی جرقه داتکو
در برابر نسیم
صل الله علی الباکین علی الحسین
کشکول
انا مجنون الحسین
من هیچم
وبلاگ سید حسن نصرالله
حدائق ذات بهجة
ایــ عزیـــــز ـــــــران
با سید علی تا فتح قدس
رهروان ولایت
بصیرت
امیر قافله صبر و بصیرت
هدایتگر آسمانی
سربازان سید علی خامنه ای
از رهبر چه میدانید؟
جانم فدای رهبر جانبازم
فرمانبر
بسیج شهید چمران شیراز
مرد دفاع
جانم فدای رهبر
شمشیر ولایت
یار ولایت
ما اهل کوفه نیستیم
من باتو هیچگاه نبودم تو با منی
www.خامنه-ای.net/
طرفداران عدالت
موج رهروان ولایت
فدایی رهبر
امام خامنه ای
عشق من امام خامنه ای
فیـــــه ما فیـــــه
رهروان ولایت و امام
دانش آموزان پیرو خط ولایت
عمار امام سیدعلی
مثبت
مکتب ولایت
ولایت فقیه و دفاع از آن
فدائیان ولایت گرگان