نظام جمهورى اسلامى با دنیاى استکبار، با آمریکا، با دولتهاى دیگرى از بلوک استکبار، معارضات و اختلافاتى دارد. اختلاف بر سر چیست؟ این نکتهى مهمى است. دعوا سر چیست که امروز وقتى تحلیلگران تحلیل میکنند، میگویند در مسائل گوناگون دنیا که آمریکا وارد میشود، گوشهى چشمى به جمهورى اسلامى و ملت ایران دارد؛ چرا؟ علت چیست؟ ما هم وقتى به مسائل داخلى خودمان نگاه میکنیم، مىبینیم بسیارى از مشکلات ملت و کشور ما به طرق مختلف، از ناحیهى تحمیل آمریکائىهاست؛ چرا؟ علت چیست؟ بایستى این را با نگاه دقیق جستجو و پیدا کرد.
دعوا بر سر چند مسئلهى سیاسى نیست. خوب، دو کشور با همدیگر سر مسائلى ممکن است اختلاف داشته باشند که مىنشینند با مذاکره این اختلاف را حل میکنند؛ تمام میکنند. مسئلهى جمهورى اسلامى و دولت مستکبر آمریکا از این قبیل نیست. مسئله، مسئلهى دیگرى است؛ مسئله ریشهاىتر است. مسئله این است که رژیم ایالات متحدهى آمریکا از بعد از جنگ جهانى دوم، داعیهى ابرقدرتى مطلق دنیا را داشت...
البته آن روز شوروى در مقابلش بود، اما این مسئلهى رقابت بین آمریکا و شوروىِ آن روز صرفاً رقابت بین دو ابرقدرت نبود. آمریکا میخواست بر روى تمام منابع حیاتى عالم دست بگذارد. عملاً هم منطقهى عظیم و حساسى که به آن خاورمیانه میگویند و شمال آفریقا و خلیج فارس - منطقهى نفت - در پنجهى اقتدار آمریکا بود. نفت، خون حیاتبخش تحرک دنیاى امروز است. حالا فردا چه بشود، نمیدانیم؛ اما امروز و توى این دنیا، نفت مایهى تولید، مایهى گرما، مایهى نور و روشنائى و در واقع مایهى حیات براى خیلى از کشورهاست. اگر نفت نباشد، کارخانهها نیست، تولیدات نیست، تجارتها نیست. نفت یعنى خون؛ یعنى زندگى. حالا بخش اعظم این نفت توى این منطقه است؛ منطقهاى که اسمش خاورمیانه است. تسلط بر اینجا مهم است که آمریکا هم تسلط پیدا کرده بود.
در وسط خاورمیانه، ایران قرار داشت؛ پایگاه اصلى استکبار. در اطراف ایران کشورهاى مختلفى بودند که هر کدام به نحوى در اختیار آمریکا بودند. شوروى البته در این خلال دستاندازىهائى کرده بود، اما آمریکائىها غلبه داشتند و این روال باید ادامه پیدا میکرد. البته طمعورزى مخصوص این منطقه و مخصوص نفت هم نبود. آمریکائىها در آمریکاى لاتین، در آفریقا، در شرق آسیا و در جاهاى مختلف - که حالا جاى تفسیر آن نیست؛ یک وقتى به شما جوانها عرض خواهم کرد - مشغول تحکیم قدرت خودشان بودند و پیش هم میرفتند و روزبهروز سلطه را تقویت میکردند و رقبایشان روزبهروز عقب میکشیدند.
در وسط این بحبوحهى روزافزونىِ اقتدار استکبارى و در حساسترین نقطه، انقلاب اسلامى در ایران به وجود آمد که مهمترین شعار این انقلاب مقابله با ظلم و استکبار بود؛ دفاع از حقوق ملتها بود. انقلاب اسلامى این نقطهى اصلى یعنى ایران را از زیر سیطرهى آمریکا بیرون کشید. یک روز آمریکائىها توى همین کشور شما، توى همین تهران شما، توى مناطق مختلف کشور، در همهى نقاط حساس، آدم داشتند؛ در نیروهاى مسلح، در بخشهاى مربوط به مالیه و دارائى، در بخشهاى حساس سیاست، در بخشهاى امنیت، عناصر و آدمهاى آنها همهکاره بودند. خودِ شاه مملکت هم که رئیس همهى دستگاههاى کشور بود و دخالت در همهى امور میکرد، گوشش به دهان سفیر آمریکا و سفیر انگلیس بود. اگر آنها چیزى میخواستند و اصرار داشتند، او ناگزیر، خواه و ناخواه، اطاعت میکرد. گاهى هم نمیخواست، اما مجبور بود اطاعت کند و اطاعت میکرد. از یک چنین نقطهاى آمریکائىها بیرون رانده شدند. خوب، این خیلى حادثهى مهمى بود؛ این زخم کوچکى نبود.
بر طبق معمول، دولتهاى استکبارى که از طریق سفارتخانههایشان در داخل کشورها سمپاشى میکنند، ارتباط برقرار میکنند، امکانات جاسوسى برقرار میکنند - که الان هم میکنند؛ الان هم در دنیا این کار معمول است. از طریق سفارتخانهها فسادهاى گوناگونى میکنند - از این طریق مشغول شدند به کار کردن. حرکت جوانهاى دانشجو به عنوان «دانشجویان مسلمانِ پیرو خط امام» این ترفند را هم باطل کرد. آنها رفتند سفارت را گرفتند و اسناد را بیرون کشیدند. الان حدود صد جلد کتاب چاپ شده که در واقع اسناد است. من نمیدانم شما جوانها این کتابهاى اسناد لانهى جاسوسى را خواندهاید، میخوانید یا نه؛ خواندنى است، خواندنى است. ببینید سفارت آمریکا آن روز در ایران چه کار میکرده، با کىها ارتباط برقرار میکرده و نقش این سفارت در طول سالهاى متمادىِ قبل از انقلاب چه بوده است.
دانشجویان ما این حرکت بزرگ را انجام دادند. آمریکائىها هنوز دلپرىِ خودشان را نسبت به این حرکت پنهان نمیکنند. متأسفانه در داخل کشور هم یک عده آدمهاى پشیمان، آدمهاى خسته، آدمهاى هوسى - که با هوس، حرکتى را انجام میدهند، بعد دنبال زندگى راحت خودشان که میگردند، هوسهایشان عوض میشود - از بین همان جوانهاى آن روز، آن کار را تخطئه کردند و تخطئه میکنند! اما بدانید، کارِ بسیار بزرگى بود. همان طور که امام فرمودند، از انقلاب اول بزرگتر بود؛ چون فرو ریختن هیمنهى سلطهى آمریکائى و استکبار آمریکائى در ایران و در جهان بود.
یک چنین حادثهى بزرگى اتفاق افتاده. این، زخم کوچکى نیست. قضیه به اینجا هم خاتمه پیدا نکرد. بقاى نظام اسلامى و انقلابى، پیشرفت نظام انقلابى، فتوحات گوناگون نظام انقلابى در عرصههاى مختلف؛ در عرصهى نظامى مثل دفاع مقدس، در عرصههاى علمى و در عرصههاى گوناگون اجتماعى و سیاسى روى ملتهاى دیگر، روزبهروز اثر گذاشت و ملتهاى دیگر هم - ملتهاى این منطقه و ملتهاى مسلمان که دلهایشان پر بود و رهبر نداشتند - وقتى دیدند در ایران چنین حادثهاى اتفاق افتاده، کأنّه حکایت دل آنها بود. لذا ملتها به نظام اسلامى، به رهبرى اسلامى، رهبرى امام (رضوان اللَّه تعالى علیه) و به نظام جمهورى اسلامى دلباخته شدند که امروز هم همین جور است. امروز هم ملتها در دنیاى اسلام - از غرب دنیاى اسلام بگیرید، تا شرق دنیاى اسلام؛ در همه جا - با چشم اعجاب و تحسین، با حالت غبطه، به ملت ایران و این حرکت نگاه میکنند. اینها هم زخم آمریکائىها را عمیقتر میکرد و این، انگیزهى آمریکا براى مخالفت با جمهورى اسلامى است.
آمریکا میخواهد نظام جمهورى اسلامى دستهایش را بالا کند و اظهار خستگى کند؛ از کارى که کرده است، پشیمان شود و در مجموعهى عوامل و مزدوران و دستپروردگان و دنبالهروان نظام طاغوت قرار بگیرد. نظام استکبار این را میخواهد. آنچه آمریکا از ملت ایران میخواهد، این است که ملت ایران وابستگى را قبول کند، استقلال به دست آمدهى خودش را از دست بدهد و به دست خودش دوباره تسلیم قدرت آمریکا شود. آنها از ملت ایران این را توقع دارند و فشارهائى که مىآورند، براى این است. براى این است که دولتهاى جمهورى اسلامى را خسته کنند، ملت را خسته کنند؛ در بین راه، ملت بگویند دیگر بس است، ما خسته شدیم؛ دولتها هم عقب بنشینند، تا آمریکا باز همان شیوهاى را که در گذشته با این کشور داشته و امروز با بعضى از کشورهاى دیگر دارد، دنبال کند. آنها دنبال وابستگىاند.
از طرف نظام جمهورى اسلامى و ملت ایران هم مسئله به همین عمق است. مشکل ملت ایران با آمریکا مشکل کارهاى امروز نیست؛ مشکل پنجاه و چند سال موذیگرى و خباثت از سوى آن رژیم نسبت به ملت ایران است؛ از سال 1332 تا امروز. سالها پیش از انقلاب، بخصوص از وقتى نهضت امام (رضوان اللَّه علیه) و نهضت روحانیت شروع شد تا پیروزى انقلاب، آنچه خواستند علیه ملت ایران توطئه کردند، ضربه زدند، خیانت کردند، فشار وارد آوردند و انواع و اقسام شیوههاى مستکبرانه را با این ملت به کار بردند. بعد از پیروزى انقلاب - الان، سى سال است - هیچ روزى نبوده است که آمریکا نسبت به ملت ایران نیت خیرى داشته باشد؛ از کارهاى گذشتهى خودش عذرخواهى بکند؛ صادقانه دست از استکبار و طمعورزى نسبت به ملت ایران بردارد. مسئلهى ما با آمریکا این نیست که حالا بر سر دو تا موضوع جهانى یا بینالمللى یا منطقهاى با هم اختلاف نظر داریم، برویم بنشینیم با مذاکره حل کنیم. مسئله مثل مسئلهى مرگ و زندگى است؛ مسئلهى هست و نیست است. این نکتهى دوم، که این را شما جوانها بدانید؛ ما اهل ستیزهگرى نیستیم؛ اما اهل حفظ هویت خود، استقلال خود، عزت خود هستیم. هر کسى که عزت ملت ایران را بخواهد پایمال کند، ملت ایران را تحقیر کند، بخواهد دست سلطه را بر این ملت دراز کند، ملت ایران با غیرت خود، با ایمان خود این دست را قطع میکند.
مطلب سوم و مطلب آخر این است که حالا پایان این رویاروئى و مقابله چه خواهد بود؟ این مهم است. همهى دستگاههاى تبلیغاتى غرب و بخصوص آمریکا - دستگاههاى هنرى، دستگاههاى مطبوعاتى، دستگاههاى گوناگون تبلیغاتى، دستگاههاى بهظاهر پژوهشىِ سیاسى یا علمى - تلاش میکنند این جور وانمود کنند که پایان این راه براى ملت ایران بنبست است و آمریکا در راه خود پیش میرود! این، دروغ محض است؛ قضیه عکس است. پایان این راه، بنبست براى رژیم طاغوت و رژیم استکبارگر آمریکاست. دلیل واضحش این است که اگر قرار بود آنها بتوانند ملت ایران را شکست بدهند، آن روزى میتوانستند شکست بدهند که این ملت نه این همه جوان داشت، نه این پیشرفتها را داشت، نه این تجربهها را داشت، نه در یک نبرد و کارزار عظیمى مثل دفاع مقدس پیروز شده بود، نه در عرصههاى سیاسى گوناگون قدرت خودش را نشان داده بود؛ آن روز میتوانستند - اگر بنا بود بتوانند ملت ایران را شکست بدهند - و آن روز شکست میدادند؛ نه امروز که ملت ایران تجربهاش بیشتر است، دستش قویتر است، امکانات علمىاش بمراتب از آن گذشته پیشرفتهتر است، توانائىهاى نظامىاش چندین و چندین برابرِ آن روزهاست، زبان نافذش در بین ملتها بیشتر از گذشته است و جوانهاى بیشترى از آن روز دارد. آن روز ملت ایران در بین جمعیت چهل میلیونى و چهل و پنج میلیونى و بتدریج پنجاه میلیونىاش جوانها در اقلیت بودند، امروز در جمعیت هفتاد و چند میلیونى ملت ایران، جوانها در اکثریتند. آن روز آمریکا در دنیا آبرویش خیلى بیشتر از امروز بود. امروز آمریکا در دنیا بىآبروست. امروز نه فقط ملتهاى مسلمان، حتّى بسیارى از ملتهاى غربى از آمریکا روگردانند. بسیارى از صاحبنظران در خود کشور آمریکا و خیلى از مردمشان، نسبت به رژیم حاکم بر آن کشور معترضند.
امروز شعارهاى اساسى آمریکا که با او سر ملتها را میبریدند و ذبح میکردند و دولتهاى ملى را از اریکهى قدرت به زیر میکشیدند، مفتضح شده؛ مثل شعار حقوق بشر، مثل شعار دموکراسى.
حقوق بشرشان را در زندانهاى ابوغریب و گوانتانامو و زندانهاى متعدد دیگرى از این قبیل نشان دادند. حقوق بشرشان را در کشتارهاى گوناگون در افغانستان و امروز در پاکستان دارند نشان میدهند. دموکراسىخواهىهایشان را هم در فلسطین اشغالى نشان میدهند؛ یک دولت مردمى - دولت حماس با انتخابات مردم سر کار آمده - سر کار است، با انواع ملعنتها و خباثتها میخواهند این دولت را زیر فشار قرار بدهند. در عراق دارند نشان میدهند؛ قرارداد امنیتىاى را بهزور میخواهند تحمیل کنند؛ خفه کردند همه را از بس فشار آوردند. حالا که ملت عراق و مسئولین عراق سرشان را بلند کردند، میگویند ما قبول نداریم، دارند فشار مىآورند و تهدید میکنند؛ درحالى که این دولت کنونى عراق با آراء مردم سر کار آمده. دموکراسى یعنى چه؟ غیر از این است؟! صاحبنظرانشان مکرر در طول این سالهاى متمادى اعتراف کردهاند، تو گزارشهایشان نوشتهاند که در خاورمیانه دموکراتترین کشورها، جمهورى اسلامى است. انتخابات دارد؛ رئیس جمهور، نمایندگان مجلس، خود رهبرى، نمایندگان مجلس خبرگان رهبرى با آراء مردم انتخاب میشوند؛ این را اعتراف میکنند. در عینحال با جمهورى اسلامى این جور رفتار میکنند! این شعارهاى جمهورىخواهى و دموکراسىخواهى و حقوق بشر، کهنهشده است. حتّى آحاد ملتها هم دیگر این حرفها را باور ندارند، چه برسد به صاحبنظران و زبدگان.
امروز رئیس جمهور آمریکا تو هر کشورى از کشورهاى دنیا که وارد میشود، مردم آن کشورها جمع میشوند و به او خطاب میکنند: برگرد به خانهات؛ یانکى! برگرد به خانهات. دیگر بىآبروئى از این بالاتر. این، آبروى امروز آمریکاست. اگر قرار بود آمریکا بتواند جلوى ملت ایران را سد کند، ملت ایران را به بنبست برساند، آن روز میکرد که این بىآبروئىها نبود. امروز نمیتواند.
من به شما عرض کنم: جوانهاى عزیز! آینده مال شماست؛ آینده متعلق به ملت ایران است. آیندهى ملت ایران، رسیدن به قلههاى والاى علم، اقتدار، رفاه و شرف است. این آیندهى حتمى شماست. و این وعدهى الهى است. قرآن به ما وعده داده است، اسلام به ما وعده داده است که اگر ملتها حرکت کنند، ایمان نشان بدهند، غیرت نشان بدهند، خسته نشوند، صبر پیشه کنند، استقامت کنند، حتماً به هدفهاى خودشان خواهند رسید. ما تا حالا امتحان کردهایم، ایستادهایم، به هدفهاى میانمدت رسیدهایم. یک جاهائى هم نابسامانى داریم، چون نایستادیم؛ تقصیر خود ماست. این طور نیست که من نابسامانىهاى کشور را ندانم؛ نخیر، میدانم. هر جائى که ما مشکل و نابسامانى داریم - اگر بىعدالتى است، اگر فقر است - براى خاطر این است که ما مسئولین و آحاد مردم، درست براى پیشبرد این هدفها نایستادیم. اگر مىایستادیم، اینجاها هم درست میشد. تقصیر خود ماست. باید بایستیم.
کارگزاران نظام اسلامی
سیاست داخلی ایران
سیاست بین الملل
حوزه علمیه و طلاب
دانشگاه و دانشجویان
اسلام ناب محمدی
آموزش و پرورش
ارتش بیست میلیونی
گنجینه دفاع مقدس
الگوی اسلامی-ایرانی پیشرفت
پاسخ به شبهات ولایت فقیه
فرهنگ بومی و ملی
جنگ نرم و تبلیغات
اتحاد و انسجام اسلامی
بیداری اسلامی ملتها
همت مضاعف
شرح حدیث
انتخابات
ماه مبارک رمضان
راه نمای همسران جوان
درباره امام خامنه ای
چرا می گوییم امام خامنه ای؟
آرشیو سایت
رهسپاریم با ولایت تا شهادت
وبلاگ علمی مقالات مدیریت
.: شهر عشق :.
منطقه آزاد
گروه اینترنتی جرقه داتکو
در برابر نسیم
صل الله علی الباکین علی الحسین
کشکول
انا مجنون الحسین
من هیچم
وبلاگ سید حسن نصرالله
حدائق ذات بهجة
ایــ عزیـــــز ـــــــران
با سید علی تا فتح قدس
رهروان ولایت
بصیرت
امیر قافله صبر و بصیرت
هدایتگر آسمانی
سربازان سید علی خامنه ای
از رهبر چه میدانید؟
جانم فدای رهبر جانبازم
فرمانبر
بسیج شهید چمران شیراز
مرد دفاع
جانم فدای رهبر
شمشیر ولایت
یار ولایت
ما اهل کوفه نیستیم
من باتو هیچگاه نبودم تو با منی
www.خامنه-ای.net/
طرفداران عدالت
موج رهروان ولایت
فدایی رهبر
امام خامنه ای
عشق من امام خامنه ای
فیـــــه ما فیـــــه
رهروان ولایت و امام
دانش آموزان پیرو خط ولایت
عمار امام سیدعلی
مثبت
مکتب ولایت
ولایت فقیه و دفاع از آن
فدائیان ولایت گرگان