عنوان: هدف گذاری و سیاستگذاری تبلیغ
موضوع: جنگ نرم و تبلیغات
سال انتشار (میلادی): 2009
منبع: بیانات در دیدار با جمعی از طلاب و روحانیون؛ 22/09/1388 هجری شمسی
تهیه و تنظیم: وبلاگ امام خامنه ای www.khamenei.parsiblog.com
متن رهنمود: امروز تبلیغ در دنیا خیلى نقش پیدا کرده است و همیشه همین جور بوده است. قبلاً این ابزارها نبود؛ این ارتباطهاى نزدیک نبود. ما معممین یک امتیاز داریم که تبلیغ رویاروى و چهرهبهچهره میکنیم. این یک کار بىنظیرى است که هیچ چیزى جاى این را نمیگیرد؛ منبر رفتن، با مردم حرف زدن. این، از سایر شیوههاى تبلیغ، از جهاتى کارسازتر است - آن جهات هنرى و غیره، آنها هم در جاى خود لازم است - اما این یک تأثیرى دارد، یک خلأئى را پر میکند که سایر دستگاهها و شیوههاى تبلیغى این اثر را ندارد. پس تبلیغ مهم است و امروز ابزار اساسى است. ما هم یکى از شیوههاى مؤثر تبلیغ را در اختیار داریم. میخواهیم عرض بکنیم تبلیغ باید جریان ساز باشد، تبلیغ باید گفتمان ساز باشد، تبلیغ باید فضا ایجاد کند؛ گفتمان ایجاد کند. گفتمان یعنى یک مفهوم و یک معرفت همهگیر بشود در برههاى از زمان در یک جامعه. آنوقت، این میشود گفتمان جامعه. این، با کارهاى جدا جداى برنامهریزى نشده، حاصل نخواهد شد؛ این کار احتیاج دارد به برنامهریزى و کارِ فعال و مثل دمیدن پیوستهى در وسیلهى فشارى است که میتواند آب یا مایهى حیات یا هوا را به نقاط مختلفى که مورد نظر است، برساند. باید دائم با این دم دمید، تا این اشتعال همیشه باقى بماند. این کار هیچ نباید متوقف بشود و به برنامهریزى احتیاج دارد.
این گفتمان سازى براى چیست؟ براى این است که اندیشهى دینى، معرفت دینى در مخاطبان، در مردم، رشد پیدا کند. اندیشهى دینى که رشد پیدا کرد، وقتى همراه با احساس مسئولیت باشد و تعهد باشد، عمل به وجود مىآورد و همان چیزى میشود که پیغمبران دنبال آن بودند. فرهنگ صحیح، معرفت صحیح، در مواردى بیدارباش، در مواردى هشدار؛ اینها کارکردهاى تبلیغ است؛ آثار و نتائجى است که بر تبلیغ مترتب میشود.
یک نمونه، همین تبلیغات ماه محرّم است که به مناسبت عزادارى محرّم انجام میگیرد. این، بهترین فرصت براى تبلیغ کردن است. از این فرصت باید استفاده کرد براى همان مطلبى که عرض شد؛ شاخص ایجاد بشود؛ مایز، شاخص سازى، معالمالطریق. اگر چنانچه سر دو راهى تابلوئى نباشد که نشان بدهد راهِ فلان جا از کجاست، طرف راست است یا طرف چپ است، این سیر کننده و رونده، به خطا خواهد افتاد. اگر چند راهى باشد، گمراه خواهد شد. شاخص باید معیّن کرد، انگشت اشاره را بایستى واضح مقابل چشم همه قرار داد تا بتوانند گمراه نشوند. در دنیائى که اساس کار دشمنان حقیقت بر فتنهسازى است، اساس کار طرفداران حقیقت بایست بر این باشد که بصیرت را، راهنمائى را، هرچه میتوانند، برجستهتر کنند و این شاخصها را، این مایزها را، این معالمالطریق را بیشتر، واضحتر، روشنتر در مقابل چشم مردم قرار بدهند، که مردم بفهمند، تشخیص بدهند و گمراه نشوند.
در تبلیغ یک مطلب این است - در آیهى سورهى مبارکه احزاب است، که تلاوت کردند - «الّذین یبلّغون رسالاتاللَّه و یخشونه و لایخشون احدا الّااللَّه و کفى باللَّه حسیبا».(6) تبلیغِ رسالاتاللَّه، با این دو تا شرط عملى است: «یخشونه»، این یک. «و لا یخشون احدا الّا اللَّه». اولاً خشیت الهى لازم است؛ براى خدا باشد، در راه خدا باشد، ملهم از تعلیم الهى باشد. اگر برخلاف الهام الهى و ملهمات از تعلیم الهى باشد، گمراهى است، ضلالت است. «فماذا بعد الحقّ الّا الضّلال».(7) فهمیدن حق با خشیت الهى حاصل میشود. بعد، در مرحلهى بیان حق: «و لایخشون احدا الّا اللَّه». چرا؟ چون حق و حقیقت، دشمن دارد؛ بیان حقیقت آسان نیست. دشمنان حقیقت دنیادارانند، قدرتمندانند، طواغیت عالمند؛ در طول تاریخ این جور بوده است، تا آخر هم، تا زمانى که دولت حقهى ولىعصر (ارواحنا فداه) ظهور بکند، همین جور خواهد بود. این قدرتمندان بیکار که نمیمانند؛ ایجاد اشکال میکنند، ضربه میزنند، از همهى ابزارهایشان استفاده میکنند. پس باید «و لایخشون احدا الّا اللَّه» وجود داشته باشد، والّا اگر از غیر خدا ترسى وجود داشت - به انواع و اقسامه. ترس هم یک جور نیست - راه دیگر منسد خواهد شد. یک وقت این است که انسان ترس از جانش دارد، یک وقت ترس بر مال دارد، یک وقت ترس بر آبرو دارد، یک وقت ترس از حرف و گفتِ این و آن دارد؛ اینها همه ترس است. این ترسها را باید گذاشت کنار؛ «و لایخشون احدا الّا اللَّه». این، زحمت زیادى دارد. این رنج را، این زحمت را خیلى اوقات هم افراد نمیفهمند، مردم درک نمیکنند چه رنجى دارد کشیده میشود. دنبالهاش میفرماید: «و کفى باللَّه حسیبا»؛ حساب و کتاب را بگذار به عهدهى خدا. اخلاص، اقدامِ همراه با یقین، همراه با شجاعت و شهامت، و حساب و کتاب را به عهدهى خدا گذاشتن. این میشود آن قوارهى کلى تبلیغ اسلامى.
این را هم من در مورد تبلیغ در دوران محرّم - که حالا در پیش هست - عرض بکنم که بعضى حالا ممکن است بگویند شما میخواهید نهضت امام حسین را بیان بکنید، خیلى خب، بروید بیان کنید، دیگر روضهخوانى و گریه و زارى و اینها چیست؟ بروید بنشینید بیان کنید که حضرت این کار را کردند، این کار را کردند، هدفشان هم این بود. این، خیلى فکر خطائى است، نگاه غلطى است. این عاطفهى نسبت به اولیاء خدا، اولیاء دین، این پیوند عاطفى، پشتوانهى بسیار ارزشمند پیوند فکرى و پیوند عملى است. بدون این پشتوانه، خیلى سخت میشود در این راه حرکت کرد. این پیوند عاطفى، خیلى مهم است. اینى که امام راحل (رضوان اللَّه علیه) فرمودند عزادارى به سبک سنتى، این یک حرف از روى عادت نبود؛ حرف بسیار عمیقى است؛ ژرفنگرانه است. ببینید در قرآن نسبت به اولیاء الهى سه تعبیر وجود دارد:
یک تعبیر، تعبیر ولایت است؛ «انّما ولیّکم اللَّه و رسوله و الّذین امنوا الّذین یقیمون الصّلوة و یؤتون الزّکوة و هم راکعون»؛(8) بحث ولایت. معلوم است که پیوند، ارتباط، معرفت، اینها داخل در زیرمجموعهى ولایت است.
یک بحث، بحث اطاعت است؛ «اطیعوا اللَّه و اطیعوا الرّسول و اولى الامر منکم»؛(9) اطاعت رسول و اطاعت اولىالامر. این، در عمل است. در میدان عمل باید اطاعت کرد، پیروى کرد.
اما یک بحث سومى وجود دارد و آن، بحث مودت است. «قل لا اسئلکم علیه اجرا الّا المودّة فى القربى».(10) این مودت چیست دیگر؟ ولایتِ اینها را داشته باشید، اطاعت هم از اینها بکنید؛ مودت براى چیست؟ این مودت، پشتوانه است. اگر این مودت نباشد، همان بلائى بر سر امت اسلامى خواهد آمد که در دورانهاى اول بر سر یک عدهاى آمد که همین مودت را کنار گذاشتند، بتدریج اطاعت و ولایت هم کنار گذاشته شد. بحث مودت خیلى مهم است. این مودت، با این ارتباطات عاطفى حاصل میشود؛ ماجراى مصیبتهاى اینها را گفتن، یک جور ایجاد ارتباط عاطفى است؛ ماجراى مناقب اینها و فضائل اینها را گفتن، یک جور دیگر پیوند عاطفى است.
بنابراین، این عزادارىهائى که انجام میگیرد، این گریه و زارىاى که میشود، این تشریح حوادث عاشورا که میشود، اینها چیزهاى لازمى است. یک عده از موضع روشنفکرى نیایند بگویند آقا، اینها دیگر لازم نیست. نه، اینها لازم است؛ اینها تا آخر لازم است؛ همین کارهائى که مردم میکنند. البته یک شکلهاى بدى وجود دارد که گفتهایم؛ مثل قمه زدن که گفتیم این ممنوع است، نباید این کار انجام بگیرد؛ این، مایهى دراز شدن زبان دشمنان علیه دوستان اهلبیت است. اما همین عزادارى متعارفى که مردم میکنند؛ دستهجات سینهزنى راه مىاندازند، عَلَم بلند میکنند، اظهار محبت میکنند، شعار مینویسند، میخوانند، گریه میکنند؛ اینها ارتباط عاطفى را روزبهروز بیشتر میکند؛ اینها خیلى چیزهاى خوبى است. این، اهمیت تبلیغ.
بنابراین در حوزهى علمیه - که مرکز هم از همه جهت قم است - باید براى این ترتیب دادن و جریانسازى و هماهنگ کردن و سیاستگذارى براى تبلیغ، حتماً یک کار خوبى انجام بگیرد - که حالا مژدهاش را دادند - انشاءاللَّه که این کار دنبال بشود. اى بسا در یک برههاى برخى از مسائل بایست تبلیغ بشود که مثلاً پنج سال، ده سال به آن نیاز است و ممکن است پنج سال بعد، آن موضوع اصلاً مورد نیاز نباشد. این کار را باید طراحى کرد. ما این را همیشه سفارش میکنیم به مبلغین، به طلاب، به فضلا که نیازسنجى کنید و بر طبق نیاز مخاطب و استفهام مخاطب، حرف بزنید؛ اما این کارِ یک فرد نیست. افراد ممکن است در این شناخت و ارزیابى هم بعضاً اشتباه بکنند. این، کار یک جمع متمرکز و یک برنامهریزى است، که انشاءاللَّه باید انجام بگیرد.
مهمترین برههاى و زمان و مکانى که تبلیغ، آنجا معنا میدهد، جائى است که فتنه وجود داشته باشد. بیشترین زحمت در صدر اسلام و در زمان پیغمبر، زحمات مربوط به منافقین بود. بعد از پیغمبر، در زمان امیرالمؤمنین زحماتى بود که از درگیرى و چالش حکومت اسلامى با افرادى که مدعى اسلام بودند، به وجود مىآمد. بعد هم همین جور؛ در دوران ائمه (علیهمالسّلام) هم همین جور؛ دوران غبارآلودگى فضا. والّا آن وقتى که جنگ بدر هست، کار، دشوار نیست؛ آن وقتى که در میدانهاى نبرد حاضر میشوند، با دشمنانى که مشخص است این دشمن چه میگوید، کار دشوار نیست. آن وقتى مسئله مشکل است که امیرالمؤمنین در مقابل کسانى واقع میشود که اینها مدعى اسلامند و معتقد به اسلام هم هستند؛ اینجور نبود که معتقد به اسلام هم نباشند، از اسلام برگشته باشند؛ نه، معتقدند به اسلام، راه را غلط میروند، هواهاى نفسانى کار دستشان میدهد. این، مشکلترین وضع است که افراد را به شبهه مىاندازد؛ به طورى که اصحاب عبداللَّهبنمسعود مىآیند خدمت حضرت، میگویند «انّا قد شککنا فى هذا القتال»! چرا باید شک کنند؟ این شک خواص، پایهى حرکت صحیح جامعهى اسلامى را مثل موریانه میجود. اینى که خواص در حقایق روشن تردید پیدا کنند و شک پیدا کنند، اساس کارها را مشکل میکند. مشکل کار امیرالمؤمنین، این است. امروز هم همین است. امروز در سطح دنیا که نگاه کنید، همین جور است؛ در سطح داخل جامعهى خودمان که نگاه کنید، همین جور است. تبیین لازم است.
کارگزاران نظام اسلامی
سیاست داخلی ایران
سیاست بین الملل
حوزه علمیه و طلاب
دانشگاه و دانشجویان
اسلام ناب محمدی
آموزش و پرورش
ارتش بیست میلیونی
گنجینه دفاع مقدس
الگوی اسلامی-ایرانی پیشرفت
پاسخ به شبهات ولایت فقیه
فرهنگ بومی و ملی
جنگ نرم و تبلیغات
اتحاد و انسجام اسلامی
بیداری اسلامی ملتها
همت مضاعف
شرح حدیث
انتخابات
ماه مبارک رمضان
راه نمای همسران جوان
درباره امام خامنه ای
چرا می گوییم امام خامنه ای؟
آرشیو سایت
رهسپاریم با ولایت تا شهادت
وبلاگ علمی مقالات مدیریت
.: شهر عشق :.
منطقه آزاد
گروه اینترنتی جرقه داتکو
در برابر نسیم
صل الله علی الباکین علی الحسین
کشکول
انا مجنون الحسین
من هیچم
وبلاگ سید حسن نصرالله
حدائق ذات بهجة
ایــ عزیـــــز ـــــــران
با سید علی تا فتح قدس
رهروان ولایت
بصیرت
امیر قافله صبر و بصیرت
هدایتگر آسمانی
سربازان سید علی خامنه ای
از رهبر چه میدانید؟
جانم فدای رهبر جانبازم
فرمانبر
بسیج شهید چمران شیراز
مرد دفاع
جانم فدای رهبر
شمشیر ولایت
یار ولایت
ما اهل کوفه نیستیم
من باتو هیچگاه نبودم تو با منی
www.خامنه-ای.net/
طرفداران عدالت
موج رهروان ولایت
فدایی رهبر
امام خامنه ای
عشق من امام خامنه ای
فیـــــه ما فیـــــه
رهروان ولایت و امام
دانش آموزان پیرو خط ولایت
عمار امام سیدعلی
مثبت
مکتب ولایت
ولایت فقیه و دفاع از آن
فدائیان ولایت گرگان