عنوان رهنمود: صدا و سیما دانشگاه بزرگ کشور است
موضوع: نظام جمهوری اسلامی
سال انتشار (میلادی): 2010
منبع: بیانات در دیدار هنرمندان و دستاندرکاران صداوسیما در تاریخ 12/04/1389
تهیه و تنظیم: وبلاگ رهنمودهای امام خامنه ای www.khamenei.parsiblog.com
مقدمه: امروز صدا و سیما نقش بسیار مهم و همچنین تکلیف بزرگى دارد. شما دوستان عزیز هم که یکى از حساسترین بخشهاى صدا و سیما در دست شماست، نقش بسیار مهمى در حال و آیندهى کشورتان دارید. ما صدا و سیما را عمدهترین مرکز هدایت فکرى میدانیم. اینکه امام گفتند دانشگاه بزرگ کشور است، نخواستند تعارف کنند؛ حقیقتاً همین جور است؛ یک دانشگاه بزرگ است. ما میخواهیم از این قله، از این سرچشمه، زلال معارف درست الهى و انسانى و سیاسى و درسهاى گوناگون زندگى به سمت مردم سرازیر شود؛ این آن انتظار ماست از صدا و سیما. خوب، حالا شما ببینید در این عرصه چه کار می خواهید بکنید.
البته این نظراتى که گفته شد، حدس هم میزدم که دوستان همین حرفها را بزنند - یعنى براى من غیر منتظره نبود - مطالبى که گفتید، بعضى یا بسیارىاش را میدانستم و به شما حق میدهم از نبود امنیت روحى در هنگام ساخت یک اثر هنرى، یا داشتن دغدغهى ناامنى، یا مواجه شدن با انتقاد، یا به قول یکى از دوستان، حتّى مواجه شدن با عامل قضا و دستگاه قضا و پلیس و اینها؛ منتها اینجا یک چیزى وجود دارد و آن این است که شماها هنرمندید و هنرمند ظریف است. امثال بنده که آدمهاى پوستکلفتى هستیم، اگر قرار بود این ظرافتهائى که شماها را اینجور نگران میکند و میلرزاند و به شِکوه و شکایت وادار میکند، ماها را هم این نگرانىها از میدان در ببرد، حالا وضع جور دیگرى میشد. خوب، در حالى که بنده با هنرمندها از شکلهاى مختلف - بیشتر، هنرمندهاى عرصهى شعر و ادبیات و قصه و این حرفها - از دوران جوانى تا حالا زیاد سر و کار داشتم و لطافت و ظرافت روح اینها را میدانم، چه جور من از شما بخواهم و بگویم که آقا به این انتقادها توجه نکنید؛ کار خودتان را بکنید؟ خوب، میگویند، بگویند. بالاخره باب انتقاد باز است. حالا شما ببینید؛ مثلاً همین سریال «یوسف پیامبر». سریالى ساخته شده که تمام جهات شرعى و رعایتهاى گوناگون در آن ملاحظه شده. شرح حال یک پیغمبر هم هست. مبناى کار هم مبناى عفاف است، نه مبناى رائج در فیلمهاى دنیا؛ عشق و شهوت و این چیزها. بعد هم اینجور با استقبال در همهى دنیاى اسلام - شاید بعضى از جاهاى دنیاى غیر اسلام - مواجه شده. خوب، توى روزنامه انتقاد نوشتند، بد گفتند، بصراحت ایراد گرفتند، مشکلات دیگر هم درست کردند؛ بالاخره این چیزها هست. من میخواهم به شما عرض کنم؛ خیلى دغدغهى این را که حالا انتقاد میکنند و حرف میزنند و میگویند، نداشته باشید. اگر بنا باشد این دغدغهها را ملاحظه کنید؛ دغدغههائى که بعضىاش هم شاید واقعى نباشد - یعنى همان روح لطیف هنرمند است که تصور میکند - در واقع توهّم دغدغه است، حقیقتاً امکان کار گرفته میشود؛ این را من تصدیق میکنم. لذا نباید خیلى بر سر این دغدغهها و این نگرانىها درنگ کنید. این یک طرف قضیه است.
طرف دیگر قضیه این است که واقعاً خط قرمزهائى هست که باید رعایت شود. یک جاهائى عبور از برخى از خطوط قرمز اخلاقى - منظورم خطوط قرمز سیاسى هم خیلى نیست؛ عمدتاً انسان نگران اخلاق و دین و این چیزهاست - در بعضى از فیلمها و سریالها لزومى ندارد. انسان نگاه میکند، مىبیند این سریالِ خوشساخت و خوشمضمون اگر این زائده را نداشته باشد، هیچ زیانى به این سریال نمیرساند؛ از این قبیل هم ما داریم. بعضى از ارتباطات عشقى دختر و پسر که توى فیلمها منعکس میشود، بد است، بدآموز است. این فرق میکند با آن چیزى که فرض کنید در سریال «اغماء» وجود داشت؛ کسى اول یک توهّم یا تصورى به ذهنش مىآید، آخر سریال میفهمد نه، این اشکال نداشته. بله، این حق با شماست. اما اینکه شما نوع برخورد یک زن و مرد را، یک عشق غلط را - این عشقهاى مثلث و مربع را - توى فیلم بیاورید، این مضر است؛ این را کاریش نمیشود کرد. کارى کنیم که اینها توى فیلمها نیاید. حالا این یک اشکال.
فرض کنید فیلمى هست که ظاهر و قالب و پز انتقاد دارد - چون انتقاد چیز خوبى است دیگر - اما در واقع انتقاد نیست؛ نق زدن است. یک فرق اساسى وجود دارد بین انتقاد کردن و نق زدن. انتقاد کردن این است که شما یک نقطهى منفى را پیدا کنید، با تکیهى بر نقطهى مثبتى که در این اثر نمایشى شما، در این داستان شما وجود دارد، آن نقطهى منفى را نشان بدهید و مغلوب کنید. جانمایهى یک اثر نمایشى طبعاً داستان است، قصه است، سرگذشت است. شما در این سرگذشت، یک قهرمان دارید، یک هدف دارید. این قهرمان دنبال یک هدفى است، با یک موانعى مبارزه میکند. شما چالش جدى و واقعى و عینىاى را تصویر میکنید. مقصود این قهرمان این است که به آن هدف برسد و با این موانع مبارزه کند. این موانع، زشتىهایند. بالاخره در این داستان، این هنرمندى که این فیلمنامه را مینویسد یا این کارگردانى که کارگردانى میکند، میخواهند چه بکنند؟ میخواهند خروجى و محصول این مبارزه چه باشد؟ این خیلى مهم است. اگر محصول این مبارزه باید این باشد که در چالش خیر و شر، خیر بر شر فائق و غالب بیاید، پس بایستى شما حرکت خیر را، جریان خیر را توى این نمایش نشان بدهید. بله، حرکت شر را هم - ایرادى ندارد - نشان بدهید، اما معلوم بشود یک حرکت خیر وجود دارد که کاراکتر قهرمان دنبال آن است، براى آن مبارزه میکند، براى آن جانفشانى میکند؛ حتّى گاهى جانش را بر سر آن میگذارد، براى اینکه به آن هدف برسد. یعنى درست است که شما عیب و زشتى را نشان دادید، اما یک چیز بزرگترى را نشان دادید و آن، جهاد براى مبارزهى با این زشتى است؛ این میشود انتقاد. من به عنوان یک روحانى و به عنوان یک مسئول در نظام جمهورى اسلامى، به شما عرض میکنم: اینجور انتقادى هیچ اشکال ندارد، بلکه مطلوب است؛ چون این انتقاد، جامعه را به سمت رفع نواقص پیش میبرد و حرکت میدهد؛ این خوب است.
اما یک وقت این نیست؛ نق زدن است. آدم یک نقطهى منفى را بگیرد، همین طور هى بنا کند آن را تکرار کردن. مگر نقاط منفى و نقاط ضعف از یک جامعه رخت برمیبندد؟ مگر بکلى ریشهکن میشود؟ شما این را برداشتید، یک چیز دیگر هست. این که جهتى نشد براى یک هنرمند، این که هدفى نشد، این که امتیازى نیست، افتخارى نیست؛ همین طور انسان نق بزند، سیاهنمائى کند، یأس بپراکند. شما وقتى زشتى را نشان میدهید، اما آن عامل خیرى را که بناست بر زشتى غلبه پیدا کند یا با آن مبارزه کند، نشان نمیدهید، در جامعه یأس پراکنده میشود و نومیدى به وجود مىآید؛ فیلم شما را که طرف نگاه میکند، میگوید: خوب، چه فایده؟ با آن تأثیر عظیمى که فیلم دارد، اثر نمایشى دارد.
من میگویم شما انتقاد کنید، منتها انتقاد به معناى واقعى کلمه؛ یعنى مبارزه و چالش خیر و شر را نشان بدهید تا معلوم شود که اگر این نقطهى زشت و مردود در جامعه هست، اما انگیزهاى براى رفع آن وجود دارد، جریانى براى نابودى آن وجود دارد. اگر فقر را نشان میدهید، معنایش این نباشد که در جامعه فقر هست، اما هیچ انگیزهاى براى مبارزهى با فقر وجود ندارد. اگر اینجور شد، طبعاً فیلم یأسآور میشود؛ فضا را تاریک نشان میدهد و برخلاف واقعیت هم هست.
در زمینههاى سیاسى - همان طور که بعضى از دوستان اشاره کردند - ما دوران استثنائىاى را میگذرانیم برادران، خواهران! ما دوران حرکت از یک گذرگاه دشوار را داریم میگذرانیم. البته ملت ما از این گذرگاه خواهد گذشت و به نقطهى امن و امان و سلامت خواهد رسید؛ اما الان در حال یک حرکت عظیمیم؛ شما نمىبینید؟ بزرگترین قدرت اقتصادى و نظامى و سیاسى و علمى دنیا دارد با ما دشمنى صریح و علنى میکند؛ این خیلى مهم است، این خیلى معنادار است. یک ملت مگر از خودش چه نشان داده که قدرتهائى که اینجور براى خودشان داعیه قائلند - کشورهائى که اصلاً حاضر نیستند کشورهاى غیر از خودشان را به حساب بیاورند - اینجور صریح توى میدان مىآیند و با این ملت مبارزه میکنند؟ البته اینها حرفهاى قشنگى میزنند - حرف از دموکراسى، حرف از حقوق بشر، حرف از همکارى ملتها - ولى کدام هوشمندى است در دنیا که نداند اینها دروغ میگویند، آن هم دروغى فضاحتبار؟
همان کسانى که سى سال با این ملت مبارزه کردند، معارضه کردند، عناد ورزیدند، همان دستگاهها و سیستمهائى که از کارخانجاتِ خودشان مواد شیمیائى و سلاح شیمیائى دست صدام دادند که بزند توى جبههها و توى جادهها و حتّى توى شهرها، همان کسانى که در عرصهى فرهنگى شبکه درست میکنند - که شماها بیشتر از من دیدهاید و مطلعید که به قصد نابود کردن بناى خانواده و شکستن حریم عفاف و حجابى که میراث هزاران سالهى ایرانى است و کشور ما و ملت ما از دوران قبل از اسلام، از لحاظ مسائل شهوانى و جنسى، یک ملت عفیف و نجیب بوده، شبکه درست میکنند - همینها در زمینههاى سیاسى، فیلم «بدون دخترم هرگز» را، فیلم «300» را میسازند که علیه حیثیت ایرانى است و سر تا پا دروغ و خباثت است؛ همان آدمها ادعا میکنند که با ایران دشمنى ندارند، با ملت ایران دشمنى ندارند، اما شب و روز دشمنى میکنند. این مسئله خیلى مهم است؛ این نشان دهندهى این است که ملت ما در یک عرصهى عظیمى مشغول حرکت است و در مقابل خواستههاى استعمارى و استکبارى و جهانخوارانه و غصبآلودِ این قدرتها - که این هدفها در همهى دنیا منتشر است و محسوس است - ایستاده است. ما در حال یک مبارزهى عمومى هستیم. ملت در حال یک مبارزهى عمومى است. خوب، در یک چنین شرائطى، وظیفهى ماست که در زمینهى کار سیاسى، جهت سیاسى، طعم سیاسىِ فیلم بدانیم چه کار داریم میکنیم.
اگر شما به عنوان یک کارگردان، به عنوان یک هنرپیشه، به عنوان یک فیلمنامهنویس، به عنوان یک عامل مؤثر در پدید آمدن این اثر نمایشى و این اثر دراماتیک جاذب و جالب، به عنوان کسى که در این میدان فعال است - حالا یا فیلمنامهنویس است، یا کارگردان است، یا فیلمبردار است، یا هرچه - نقش ایستادگى و نقش دشمنشناسى را ایفاء کردید، نقش خودتان را شناختید و به آن عمل کردید، خود شما قهرمانِ یک داستان حقیقى هستید؛ خود شما میشوید یک قهرمان؛ همچنان که در یک هنر نمایشى، در یک داستان، یک قهرمان داریم، یک ضد قهرمان داریم؛ این قهرمان به سمت یک هدفى دارد تلاش میکند، مجاهدت میکند، کار میکند؛ شما اگر در جاى خودتان قرار گرفتید، آن نقش خودتان را ایفاء کردید، شما خودتان همان قهرمانید؛ آن وقت اثرى که میسازید، بازىاى که میکنید، باروحتر، گرمتر، گیراتر و جذابتر خواهد شد. این آن چیزى است که ما از جامعهى هنرمند کشورمان، از شما مجموعهاى که بخصوص با صدا و سیما همکار هستید، انتظار داریم.
من قدر کارهاى نمایشى را میدانم. من ارزش این کارها را میدانم. من میدانم پشت سر هر دقیقهاى، بلکه هر ثانیهاى از این فیلم یا سریالى که شما ساختهاید، چقدر فکر، ابتکار، خلاقیت، هنر، تلاش، زحمت و گاه بیخوابىهاى طولانى وجود دارد. البته خیلى از مخاطبانِ این فیلمها نمیدانند؛ یک فیلم مىبینند - یک ساعت یا چند ساعت - یا سریالى به آنها نشان داده میشود، اما پشت سرِ این یک ساعت یا چند ساعت، دنیاى عظیمى از کار انجام میگیرد؛ از پیدا کردن سوژه، تا نوشتن فیلمنامه، تا پیدا کردن کارگردان و سپردن به کارگردان، تا عوامل تولیدى، تا گریم، دکور، لباس، تا فیلمبردارى، تا تدوین - آن مرحلهى آخر - و نمایش. چقدر عامل هنرى در اینجا به کار مىافتد، چقدر دست و پنجهى هنرمند اینجا کار میکند، چقدر ذهن خلاق فعالیت میکند؛ اینها را انسان میداند. واقعاً هم مقتضاى تکلیف ماست که قدرشناسى و تشکر کنیم. شِکوه و گلایهاى هم که بعضى از دوستان دارند، به نظر من بجا و بحق است؛ اما آن نکاتى هم که بنده عرض کردم، باید مورد توجه باشد.
کارگزاران نظام اسلامی
سیاست داخلی ایران
سیاست بین الملل
حوزه علمیه و طلاب
دانشگاه و دانشجویان
اسلام ناب محمدی
آموزش و پرورش
ارتش بیست میلیونی
گنجینه دفاع مقدس
الگوی اسلامی-ایرانی پیشرفت
پاسخ به شبهات ولایت فقیه
فرهنگ بومی و ملی
جنگ نرم و تبلیغات
اتحاد و انسجام اسلامی
بیداری اسلامی ملتها
همت مضاعف
شرح حدیث
انتخابات
ماه مبارک رمضان
راه نمای همسران جوان
درباره امام خامنه ای
چرا می گوییم امام خامنه ای؟
آرشیو سایت
رهسپاریم با ولایت تا شهادت
وبلاگ علمی مقالات مدیریت
.: شهر عشق :.
منطقه آزاد
گروه اینترنتی جرقه داتکو
در برابر نسیم
صل الله علی الباکین علی الحسین
کشکول
انا مجنون الحسین
من هیچم
وبلاگ سید حسن نصرالله
حدائق ذات بهجة
ایــ عزیـــــز ـــــــران
با سید علی تا فتح قدس
رهروان ولایت
بصیرت
امیر قافله صبر و بصیرت
هدایتگر آسمانی
سربازان سید علی خامنه ای
از رهبر چه میدانید؟
جانم فدای رهبر جانبازم
فرمانبر
بسیج شهید چمران شیراز
مرد دفاع
جانم فدای رهبر
شمشیر ولایت
یار ولایت
ما اهل کوفه نیستیم
من باتو هیچگاه نبودم تو با منی
www.خامنه-ای.net/
طرفداران عدالت
موج رهروان ولایت
فدایی رهبر
امام خامنه ای
عشق من امام خامنه ای
فیـــــه ما فیـــــه
رهروان ولایت و امام
دانش آموزان پیرو خط ولایت
عمار امام سیدعلی
مثبت
مکتب ولایت
ولایت فقیه و دفاع از آن
فدائیان ولایت گرگان