عنوان رهنمود: راه حل های بحران مسئله زن و خانواده در دنیا
موضوع: زن و خانواده
سال انتشار (میلادی): 2011
منبع: بیانات امام خامنه ای برای جمعی از زنان نخبه در تاریخ 01/03/1390
تهیه و تنظیم: وبلاگ رهنمودهای امام خامنه ای www.khamenei.parsiblog.com
خلاصه: دربارهى مسئلهى زن در جامعه، اساس مشکل، دو چیز است؛ دو نقطهى اساسى است که اگر دربارهى این دو نقطه بشود فکرى کرد، طرحى نو در انداخت و کار پیگیر و مستمرى انجام داد، میتوان امیدوار بود که در طول زمان آن چیزى که امروز میتوان آن را بحران مسئلهى زن در دنیا دانست، حل شود. آن دو چیز، یکى عبارت است از نگاه غلط و بد فهمیدن جایگاه زن و شأن زن در جامعه؛ که این نگاه و این بدفهمى از غرب شروع شده و خیلى هم قدیمى و ریشهدار نیست. نقطهى دوم ، بد فهمیدن مسئلهى خانواده و بد عمل کردن در رفتارهاى داخل خانواده است.
مقدمه:
دربارهى مسئلهى زن در جامعه، اساس مشکل، دو چیز است؛ دو نقطهى اساسى است که اگر دربارهى این دو نقطه بشود فکرى کرد، طرحى نو در انداخت و کار پیگیر و مستمرى انجام داد، میتوان امیدوار بود که در طول زمان - میانمدت یا بلندمدت - آن چیزى که امروز میتوان آن را بحران مسئلهى زن در دنیا دانست، حل شود. آن دو چیز، یکى عبارت است از نگاه غلط و بد فهمیدن جایگاه زن و شأن زن در جامعه؛ که این نگاه و این بدفهمى از غرب شروع شده و خیلى هم قدیمى و ریشهدار نیست. آن کسانى که مدعى شدند که در پروتکلهاى اندیشمندان صهیونیست این مسئله وجود داشته، میشود حدس زد که این، خلاف واقع نیست. یعنى اگر نگاه کنیم، مىبینیم این نگاه غلط، این کجفهمى و بدفهمى در زمینهى شأن زن در جامعه، شاید در حدود صد سال، صد و پنجاه سال بیشتر در غرب سابقه ندارد و از غرب سرریز شده است به جوامع دیگر، از جمله جوامع اسلامى. این یک نقطه است.
نقطهى دوم که اساس مشکل است، بد فهمیدن مسئلهى خانواده و بد عمل کردن در رفتارهاى داخل خانواده است. این دو تا مشکل است که به نظر ما بحران مسئلهى زن را - که امروز یک مشکل اساسى در دنیاست - به وجود آورده. شاید تعبیر «بحران زن»، تعبیر تعجبآورى باشد. امروز مسئلهى بحران آب و هوا، بحران آب، بحران انرژى، بحران گرم شدن زمین، به عنوان مسائل اصلى بشریت مطرح میشود؛ اما هیچکدام از اینها مسائل اصلى بشریت نیست. بیشترِ آن چیزهائى که مشکلات اصلى بشریت است، برمیگردد به مسائلى که ارتباط پیدا میکند با معنویت انسان، با اخلاق انسان، با رفتار اجتماعى انسانها با یکدیگر؛ که یکى از آنها مسئلهى زن و مرد، جایگاه زن، مسئلهى زن و شأن زن در جامعه است؛ که این حقیقتاً یک بحران است، منتها به رو نمىآورند، مطرح نمیکنند و سیاستهاى مسلط در دنیا به صرفهى خودشان نمیدانند و شاید برخلاف راهبردهاى اصلى خودشان میدانند که این مسئله را مطرح کنند.
در مورد مسئلهى اول، که جایگاه زن در زندگى و در جامعه است - با هر تعبیرى که میخواهید مطرح کنید، میشود از آن اسم برد - اشکال اینجاست که یک نامعادلهاى را بتدریج به وجود آوردهاند؛ یک طرف ذىنفع، یک طرف مورد انتفاع؛ بشریت را اینجورى تقسیم کردهاند. طرفِ ذىنفع مرد است، طرفِ مورد انتفاع عبارت است از زن. این به طور آرام، با تدریج، با شیوههاى گوناگون، با تبلیغات مختلف، در طول دهها سال - که شاید به صد سال، صد و پنجاه سال برسد، که من دقیق نمیتوانم بگویم و این مسئله قابل تحقیق است - در جوامع غربى در درجهى اول، و بعد در جوامع دیگر جا افتاده. شأن اجتماعى زن را اینجورى معرفى کردند، اینجورى تعریف کردند: زن به عنوان یک موجودى که مورد انتفاع مرد باید قرار بگیرد. لذا در فرهنگ غربى اگر زن بخواهد در جامعه نمود پیدا کند، شخصیت پیدا کند، حتماً باید از جذابیتهاى جنسىِ خودش چیزى را ارائه بدهد. حتّى در مجالس رسمى، نوع پوشش زن باید جورى باشد که براى طرف ذىنفع و منتفع - یعنى طرف مرد - چشمنواز باشد.
به نظر من بزرگترین ضربه، بزرگترین اهانت، بزرگترین حقکشى که در زمینهى مسئلهى زن انجام گرفته، همین است. در محیط اجتماعى، فرهنگى شکل بگیرد که زن به عنوان یک طرفِ مورد انتفاع، براى استفادهى یک طرفِ ذىنفع مطرح شود؛ این متأسفانه امروز در فرهنگ غربى وجود دارد. دیگران هم از آنها تقلید کردند، در راهش کوشش کردند، تلاش کردند و این در دنیا جا افتاده. اگر کسى خلاف این را بگوید، علیه او جنجال میکنند. فرض کنیم اگر در یک جامعهاى مسئلهى آرایش زنان و تبرّج زنان در محیطهاى عمومى محکوم شود، جنجال بلند خواهد شد. اگر نقطهى مقابل آن انجام بگیرد - یعنى در یک جامعهاى عریانى زنان مطرح شود - هیچ سر و صدائى در دنیا بلند نمیشود. اما وقتى پوشش زن، عدم تبرّج زن، آرایش نکردن زن در جامعه مطرح شود، دستگاههاى مسلط تبلیغاتى دنیا سر بلند میکنند، جنجال میکنند؛ این نشاندهندهى این است که یک فرهنگى، یک سیاستى، یک راهبردى وجود دارد که سالهاى متمادى است دنبال میشود و پایهاش این است که این جایگاه، این شأن، این موقعیت غلط و اهانتآمیز را براى زن تثبیت کنند؛ و متأسفانه کردند.
لذا شما مىبینید در غرب با حجاب تدریجاً به صورت علنى دارد مخالفت میشود. عنوانى که براى این مخالفت ذکر میکنند، این است که میگویند حجاب نماد یک حرکت مذهبى است؛ ما نمیخواهیم در جوامع ما - که جوامع لائیک هستند - نمادهاى مذهبى مطرح شوند. به نظر من این دروغ است؛ بحث مذهب و غیر مذهب نیست؛ بحثِ این است که سیاست راهبردىِ اساسىِ بنیانى غرب بر عرضه شدن و هرزه شدن زن است و حجاب مخالف آن است. حتّى اگر چنانچه حجاب ناشى از یک انگیزه و ایمان دینى هم نباشد، با آن مخالفت میکنند؛ مشکل اساسى این است.
این مسئله آن وقت دنبالههاى خودش را، تبعات بسیار جانکاه خودش را در جوامع بشرى به وجود آورده: مسئلهى سست شدن بنیان خانواده - گزارشهاى تکاندهندهاى که یک نمونهاش را یکى از خانمهاى محترم اینجا اشاره کردند - مسئلهى آمار گریهآور و تأسفبار تجارت زنان. امروز در دنیا طبق گزارشى که داده شده است - که این گزارش به نظرم گزارش سازمان ملل است؛ گزارش یک مرکز رسمى است - سریعالرشدترین تجارتهاى دنیا، تجارت زنان و قاچاق زنان است. بدترین کشورها هم در این زمینه، چند تا کشورند؛ از جمله رژیم صهیونیستى است. زنان و دختران را با عنوان پیدا کردن کار و عنوان ازدواج و این حرفها، از کشورهاى فقیر، از آمریکاى لاتین، از برخى کشورهاى آسیا، از برخى کشورهاى فقیر اروپا جمع میکنند و میبرند آنها را در شرائط بسیار سختى تحویل مراکزى میدهند که انسان از تصور آنها و نام آنها تنش میلرزد. همهى اینها مبتنى است بر این نگاه غلط، این نامعادلهى ظالمانه در مورد جایگاه زن در جامعه. پدیدهى کودکان نامشروع - که بالاترین آمار کودکان نامشروع هم در آمریکاست - پدیدهى زندگىهاى مشترکى که بدون ازدواج انجام میگیرد؛ یعنى در حقیقت نابود کردن کانون خانواده و محیط گرم و صمیمى خانواده و برکات خانواده، محروم کردن بشر از این برکات، اینها همه ناشى از مشکل اول است؛ باید براى این، یک فکرى کرد. باید جایگاه زن را تعریف کرد و در مقابل منطق هوچیگرانهى غربى بجد ایستاد.
من یک وقتى گفتم؛ از من سؤال کردند که شما در مقابل آنچه که غربىها دربارهى مسئلهى زن در کشور میگویند، چه دفاعى دارید؟ من گفتم: ما دفاع نداریم، ما هجوم داریم! ما در مسئلهى زن، از غرب طلبگاریم؛ ما مدعى غربیم؛ آنها هستند که دارند به زن ظلم میکنند، زن را تحقیر میکنند، جایگاه زن را پائین مىآورند؛ به اسم آزادى، به اسم اشتغال، به اسم مسئولیت دادن، آنها را مورد فشارهاى روحى، روانى، عاطفى و اهانت شخصیتى و شأنى قرار میدهند؛ آنها باید جواب بدهند. جمهورى اسلامى در این زمینه یک مسئولیتى دارد. جمهورى اسلامى در مسئلهى زن باید به طور صریح و بدون هیچ مجامله، حرف خودش را - که عمدتاً اعتراض به نگاه غربى و این نامعادلهى ظالمانهى غربى است - بگوید. با این نگاه، آن وقت مسئلهى حجاب، مسئلهى نوع ارتباط زن و مرد، همه معنا پیدا میکند. این یک مسئله است.
مسئلهى بعدى - که در قضیهى زن مشکل دومى است - مسئلهى خانواده است. نظر اسلام در باب خانواده و جایگاه زن در خانواده، نظر خیلى روشنى است. «المرأة سیّدة بیتها»؛(1) بزرگ خانه، زن خانه است؛ این از پیغمبر اکرم است. جایگاه زن در خانواده، همانى است که در گفتارهاى گوناگون ائمه (علیهمالسّلام) آمده: «المرأة ریحانة و لیست بقهرمانة».(2) در تعبیرات عربى، قهرمان یعنى کارگزار، پادو، یک خدمتگزار محترم. میفرماید: در داخل خانه، زن قهرمانه نیست؛ ریحانه است، گلِ خانه است. خطاب به مردان میفرماید: بهترین شما کسانى هستند که بهترین رفتارها را با همسرانشان دارند. اینها نظرات اسلام است و از این قبیل الى ماشاءاللَّه وجود دارد. ولى در عین حال تحقق خواستهى اسلام در خانواده، یک امرى است که با این بیانات تمام نمیشود، حل نمیشود؛ احتیاج به پشتوانهى قانونى، پشتوانهى اجرائى و ضمانت اجرائى دارد؛ و این کار باید انجام بگیرد. این کار در طول سالهاى متمادىِ گذشته انجام نگرفته است. خانوادههائى که متدین بودند، مردانى که از اخلاقِ خوب برخوردار بودند و پایبندىهاى شرعى داشتند، ملاحظاتى کردند؛ اما در مواردى که این خصوصیات نبوده، این ملاحظات نشده؛ به زن در داخل خانواده ظلم شده.
البته اینجور نیست که ما فکر کنیم غربىها در این زمینه از ما جلویند؛ ابداً. بنده آمارهاى زیادى دارم، این خانم محترم هم آمارهائى را ذکر کردند؛ وضع داخلى خانوادههاى غربى از لحاظ مظلومیت زن و از لحاظ عدم رعایت حقوق زن، از وضع خانوادههاى اسلامى و ایرانى و شرقى یقیناً بدتر است؛ بهتر نیست، اگر بدتر نباشد؛ در مواردى حتماً بدتر است. ما به آنها که نگاه نمیکنیم، آنها که الگوى ما نیستند. ما در محیط خانواده کمبودهاى زیادى داریم؛ احتیاج دارد به پشتوانهى قانونى، به تضمین قانونى، به تضمین اجرائى؛ و این باید تحقق پیدا کند. این مسئله از جملهى عرصهها و میدانهائى است که در داخل کشور در این زمینه کم کار شده و باید کار شود.
از لحاظ نظر اسلام و متون اسلامى هم در این بخش از مسئله هیچ کمبودى وجود ندارد. ما مىبینیم گاهى اوقات کسانى که منتقد تفکرات اسلامى هستند، سر قضیهى ارث و دیه و این چیزها اشکال میکنند، در حالى که اشکالها وارد نیست؛ آنها پاسخهاى منطقى و قوى دارد. اما در زمینهى رفتارهاى داخل خانواده، متأسفانه غالباً به غفلت گذرانده میشود؛ در حالى که نظر اسلام، نظر کاملاً روشنى است. محیط خانواده براى زن باید محیط امن، محیط عزت و محیط آرامش خاطر باشد تا زن بتواند آن وظیفهى اساسى خودش را - که همین حفظ خانواده است - به بهترین وجهى انجام دهد.
در مورد نگاه اسلام به زن بحثهاى زیادى شده است، ما هم بارها گفتیم. من مکرراً عرض کردم که نمونه براى انسان مؤمن و مرضى الهى، و انسان کافر و مردود درگاه پروردگار در قرآن، زن مطرح شده؛ این چیز جالبى است. قرآن وقتى میخواهد براى انسان خوب و انسان بد نمونه ذکر کند، هر دو را از زنان انتخاب میکند: «ضرب اللَّه مثلا للّذین کفروا امرأة نوح و امرأة لوط».(3) قرآن دو زن را به عنوان «مثل»، یعنى نمونه و نماد زنانِ بد معرفى میکند؛ همسر نوح و همسر لوط. بعد نقطهى مقابل: «و ضرب اللَّه مثلا للّذین امنوا امرأة فرعون».(4) به عنوان نماد زن خوب، زن برتر و زن مؤمن، دو نفر را معرفى میکند: یکى همسر فرعون است، یکى هم حضرت مریم است؛ «و مریم ابنت عمران الّتى احصنت فرجها».(5) جالب این است که هر چهار تاى این زنها خوبى و بدىشان مربوط به محیط خانواده است. در مورد آن دو زن بد - «امرأة نوح و امرأة لوط» - میفرماید: «کانتا تحت عبدین من عبادنا صالحین فخانتاهما»؛(6) این دو زن به همسرانشان - که دو پیغمبر عالىشأن و عالىمقام بودند - خیانت کردند. مسئله، مسئلهى خانواده است. موضوع آن دو زن دیگر هم مربوط به خانواده است؛ اوّلى که زن فرعون است، ارزش و اهمیت او این است که یک پیغمبر اولوالعزم را، یک موساى کلیماللَّه را در آغوش خود پرورش میدهد و به او ایمان مىآورد و به او کمک میکند؛ لذا فرعون از او انتقام میگیرد. مسئله، مسئلهى درون خانواده است با این تأثیر و شعاع عظیم کارى که او کرده است، که یک موسائى را تربیت کرده. در مورد حضرت مریم هم همین جور است: «الّتى احصنت فرجها»؛ ناموس خود را حفظ کرد، عفت خود را حفظ کرد. این نشاندهندهى این است که در محیط زندگى حضرت مریم (سلام اللَّه علیها) عواملى وجود داشته که میتوانسته است تهدیدکنندهى عفت و ناموس یک زن عفیف باشد و او توانسته مبارزه کند. بنابراین همهاش ناظر به همین جنبههاى مهمى است که عرض شد؛ جنبهى خانواده و مسئلهى شأن زن در جامعه. بنابراین مسئله، مسئلهى مهمى است.
1) نهجالفصاحة، ص 614
2) نهجالبلاغه، نامهى31
3) تحریم: 10
4) تحریم: 11
5) تحریم: 12
6) تحریم: 10
کارگزاران نظام اسلامی
سیاست داخلی ایران
سیاست بین الملل
حوزه علمیه و طلاب
دانشگاه و دانشجویان
اسلام ناب محمدی
آموزش و پرورش
ارتش بیست میلیونی
گنجینه دفاع مقدس
الگوی اسلامی-ایرانی پیشرفت
پاسخ به شبهات ولایت فقیه
فرهنگ بومی و ملی
جنگ نرم و تبلیغات
اتحاد و انسجام اسلامی
بیداری اسلامی ملتها
همت مضاعف
شرح حدیث
انتخابات
ماه مبارک رمضان
راه نمای همسران جوان
درباره امام خامنه ای
چرا می گوییم امام خامنه ای؟
آرشیو سایت
رهسپاریم با ولایت تا شهادت
وبلاگ علمی مقالات مدیریت
.: شهر عشق :.
منطقه آزاد
گروه اینترنتی جرقه داتکو
در برابر نسیم
صل الله علی الباکین علی الحسین
کشکول
انا مجنون الحسین
من هیچم
وبلاگ سید حسن نصرالله
حدائق ذات بهجة
ایــ عزیـــــز ـــــــران
با سید علی تا فتح قدس
رهروان ولایت
بصیرت
امیر قافله صبر و بصیرت
هدایتگر آسمانی
سربازان سید علی خامنه ای
از رهبر چه میدانید؟
جانم فدای رهبر جانبازم
فرمانبر
بسیج شهید چمران شیراز
مرد دفاع
جانم فدای رهبر
شمشیر ولایت
یار ولایت
ما اهل کوفه نیستیم
من باتو هیچگاه نبودم تو با منی
www.خامنه-ای.net/
طرفداران عدالت
موج رهروان ولایت
فدایی رهبر
امام خامنه ای
عشق من امام خامنه ای
فیـــــه ما فیـــــه
رهروان ولایت و امام
دانش آموزان پیرو خط ولایت
عمار امام سیدعلی
مثبت
مکتب ولایت
ولایت فقیه و دفاع از آن
فدائیان ولایت گرگان