سفارش تبلیغ
صبا ویژن
در قرآن است خبر آنچه پیش از شما بود ، و خبر آنچه پس از شماست ، و حکم آنکه چگونه بایدتان زندگى نمود . [نهج البلاغه]
3عنصر تبلیغ - رهنمودهای امام خامنه ای
  • پست الکترونیک
  • درباره نویسنده پایگاه
  •  RSS 
  • موضوع بندی رهنمودهای امام خامنه ای
  • صفحه اصلی
  • ما مبلّغان، زیر نام حسین‏بن‏على تبلیغ مى‏کنیم. این فرصت بزرگ را یادِ این بزرگوار به مبلّغان دین بخشیده است، که بتوانند تبلیغ دین را در سطوح مختلف انجام بدهند. هر یک از آن سه عنصر باید در تبلیغ ما نقش داشته باشد؛ هم صِرف پرداختن به عاطفه و فراموش کردن جنبه‏ى منطق و عقل که در ماجراى حسین‏بن‏على (علیه‏السّلام) نهفته است، کوچک کردن حادثه است، هم فراموش کردن جنبه‏ى حماسه و عزت، ناقص کردن این حادثه‏ى عظیم و شکستن یک جواهر گرانبهاست؛ این مسأله را باید همه - روضه‏خوان، منبرى و مداح - مراقب باشیم.

     

    تبلیغ یعنى چه؟ تبلیغ یعنى رساندن؛ باید برسانید. به کجا؟ به گوش؟ نه؛ به دل. بعضى از تبلیغ‏هاى ما حتى به گوش هم درست نمى‏رسد! گوش هم حتى آن را تحمل و منتقل نمى‏کند! گوش که گرفت، مى‏دهد به مغز؛ قضیه این‏جا نباید تمام بشود، بلکه باید بیاید در دل نفوذ و رسوخ کند و به هویت ما هویت مستمع - تبدیل شود. تبلیغ براى این است. ما تبلیغ نمى‏کنیم فقط براى این‏که چیزى گفته باشیم؛ ما تبلیغ مى‏کنیم براى این‏که آنچه را که موضوع تبلیغ است، در دل مخاطب وارد شود و نفوذ کند. آن چیست؟ آن، همه‏ى آن چیزهایى است که در اسلام به عنوان ارزش، مورد حمایت جان و حرم و ناموس حضرت ابى‏عبداللَّه (علیه‏السّلام) قرار گرفت، که همه‏ى پیغمبران و اولیاى الهى دیگر و وجود مقدس رسول‏اللَّه هم همین‏طور عمل کردند، که البته مظهرش حسین‏بن‏على (علیه‏السّلام) است. ما مى‏خواهیم منطق دین، ارزش‏هاى دینى، اخلاق دینى و همه‏ى چیزهایى را که در بناى یک شخصیت انسانى بر مبناى دین تأثیر دارد، تبلیغ کنیم؛ براى این‏که مخاطب ما به همین شخصیت دینى تبدیل شود.

     

    از جمله‏ى این کارها، بناى حکومت اسلامى است. این را من عرض بکنم که تشکیل حکومت اسلامى، یکى از معجزه‏گون‏ترین کارهاست، اما این مسأله نباید تشکیل هویت انسانى افراد را - فرد فردِ انسان‏هایى را که ما با آنها سر و کار داریم - از یاد ما ببرد. این، خیلى مهم است. نبى مکرّم اسلام انسان‏ها را اول ساخت؛ اول این پایه‏ها را تراشید، تا توانست این بنا را بر روى دوش آنها قرار دهد. در تمام مدت آن ده سال - که بیش از صد سال کار در این ده سال متراکم شده است - پیغمبر در همه جا؛ در بحبوحه‏ى جنگ، در هنگام ساختن، در هنگام عبادت کردن، در هنگام گفتگو کردن با مردم، بناى هویت انسان‏هاى مخاطبِ خودش را فراموش نکرد؛ پیغمبر در غوغاى جنگ‏هاى خطرناک مثل احزاب، بدر و اُحد هم انسان‏سازى مى‏کرد. آیات قرآن را ملاحظه کنید! «انسان‏سازى» هدفِ این تبلیغ است و این، یکى از بزرگترین کارهاست.

     

    از دو طرف نباید لطمه بخوریم: نه ما باید مسائل سیاسى را بکلى از حیطه‏ى حرف و گفت و تلاش و مجاهدتِ تبلیغى خودمان خارج کنیم؛ آن‏چنان که دشمنان روى آن ده‏ها سال سرمایه‏گذارى کردند، ولى نهضت اسلامى آمد و این سرمایه‏گذارى را آتش زد و از بین برد و گفتار و اندیشه‏ى سیاسى را وارد متن فعالیت‏هاى دینى کرد، و نه از این طرف باید بیفتیم که تصور کنیم همه‏ى منبر، همه‏ى تبلیغ، همه‏ى مخاطبه‏ى با مردم و با مؤمنین، یعنى این که بنشینیم مسائل امریکا و اسرائیل و مسائل سیاسى را تحلیل کنیم؛ نخیر، یک کارِ واجب‏تر اگر نباشد، واجب دیگرى وجود دارد و آن، دلِ مخاطب شماست. دل و جان و فکر او را بایستى تعمیر و آباد و سیراب کنیم. البته این به یک منبع درونى احتیاج دارد. ماها باید یک چیزى در خودمان داشته باشیم تا بتوانیم این تأثیر را بر مخاطب بگذاریم، والّا نمى‏شود. در آن سرمایه‏ى درونى، باید عنصر فکر و منطق باشد؛ باید به فکر و منطقِ درست مجهز شویم، تا حرف سُست زده نشود. آنهایى که گفته‏اند یکى از مؤثرترین حمله‏ها، دفاع‏هاى ناقص و بد است، حرف کاملاً درستى زده‏اند. وقتى دفاع از دین، ضعیف و سُست و بد باشد، تأثیرش از حمله‏ى به دین، بیشتر است؛ باید از این، به خدا پناه ببریم. مبادا در حرف و منبر و تبلیغ ما - آنچه به عنوان تبلیغ داریم انجام مى‏دهیم - حرف سُست، بى‏منطق و ثابت نشده‏اى وجود داشته باشد. گاهى بعضى از چیزهایى که در کتابى هست و سند ندارد، خود، یک حکمت و مسأله‏ى اخلاقى است، که دیگر سند نمى‏خواهد و مى‏توانیم آن را بیان کنیم؛ این، عیبى ندارد؛ اما یک وقت هست که یک چیزى دور از ذهن مخاطب است، که باورش براى او مشکل است؛ این را نباید بگوییم؛ چون این مسأله، او را از اصل قضیه دور مى‏کند و موجب موهون شدن دین و مبلّغ دین در ذهن و دل او مى‏شود و خیال مى‏کند این، از منطق عارى است؛ در حالى که پایه‏ى کار ما منطق است. بنابراین، منطق، عنصر اصلى در تبلیغ ماست.

     

    بعد از این، نوبت به چگونه عمل کردنِ ما مى‏رسد. ما در فلان شهر یا روستا براى تبلیغ وارد مى‏شویم؛ رفتار، نشست و برخاست، معاشرت، نگاه و عبادت ما، دلبستگى یا دلبسته نبودن ما به تنعمات دنیوى و خورد و خواب ما، رساترین تبلیغ یا ضدتبلیغ است؛ درست باشد، تبلیغ است؛ غلط باشد، ضدتبلیغ است. ما در محیط اجتماعى و محیط زندگى چطور مى‏توانیم دل مردم را به منشأ گفتار خودمان مطمئن کنیم و اعتماد آنها را برانگیزیم؛ در حالى که از مذمتِ شهوات دنیوى حرف مى‏زنیم و در عمل خداى نکرده خودمان طور دیگرى عمل مى‏کنیم! از مذمت دل سپردن به پول و حرکت کردن و مجاهدت کردن در راه زیاده‏خواهى‏هاى دنیوى حرف بزنیم؛ اما عمل ما طور دیگرى باشد! چطور چنین چیزى ممکن است اثر بکند؟! یا اثر اصلاً نمى‏کند، یا اثرِ زودگذر مى‏کند، یا اثرى مى‏کند که بعد با کشف واقعیتِ کار ما، درست به ضداثر تبدیل مى‏شود. بنابراین، عمل بسیار مهم است.

     

    عنصر سوم، هنرمندى در نحوه‏ى بیان است. من به منبر خیلى عقیده دارم. امروز اینترنت، ماهواره، تلویزیون و ابزارهاى گوناگون ارتباطىِ فراوان هست، اما هیچ‏کدام از اینها منبر نیست؛ منبر یعنى روبه‏رو و نفس‏به‏نفس حرف زدن؛ این یک تأثیر مشخص و ممتازى دارد که در هیچ‏کدام از شیوه‏هاى دیگر، این تأثیر وجود ندارد. این را باید نگه داشت؛ چیز باارزشى است؛ منتها بایستى آن را هنرمندانه ادا کرد تا بتواند اثر ببخشد.

     

    یک نکته در همین زمینه‏ى تبلیغ عرض بکنم: در دعاى صحیفه‏ى سجادیه یک جا حضرت سجاد (علیه‏السّلام) از طرف خودش به خداوند متعال عرض مى‏کند که: «تفعل ذلک یا الهى بمن خوفه اکثر من رجائه لا ان یکون خوفه قنوطاً»؛ من خوفم از رجایم بیشتر است، نه این‏که مأیوس باشم. این، یک اعلان رسمى و دستورالعمل است. خوف را همراه رجاء حتماً به دل‏ها بدمید؛ و خوف را بیشتر. این‏که ما آیات رحمت الهى را بخوانیم - که بعضى از این آیات و مبشرات، مخصوص یک دسته‏ى خاصى از مؤمنین است و به ما ربطى ندارد - و یک عده‏اى را غافل کنیم و نتیجه‏اش این بشود که خیال کنند - با یک توهّم معنویت - غرق در معنویتند و از واجبات و ضروریات دین در عمل غافل بمانند، درست نیست. در قرآن، بشارت مخصوص مؤمنین است؛ اما انذار براى همه است؛ مؤمن و کافر مورد انذارند. پیغمبر خدا گریه مى‏کند، شخصى عرض مى‏کند: یا رسول‏اللَّه! خداوند فرمود: «لیغفر لک اللَّه ما تقدّم من ذنبک و ما تأخر». این گریه براى چیست؟ عرض مى‏کند: «أولا اکون عبدا شاکرا»؛ یعنى اگر شکر آن مغفرت را نکنم، پایه‏ى آن مغفرت سُست خواهد شد. در همه حال، انذار باید بر دل ما و مستمعان ما حاکم باشد. راه، راهِ دشوارى است؛ بشر بایست خود را براى پیمودن این راه و رسیدن به آن سرمنزل آماده کند.

     

    کار تبلیغ، کارِ بسیار بزرگ، حساس و مؤثرى است. امروز برکات تبلیغ‏هاى گذشته را مشاهده مى‏کنیم و فردا برکات تبلیغ امروزِ شما را ان‏شاءاللَّه جامعه مشاهده خواهد کرد. تأثیرات تبلیغ، دفعى و آنى نیست؛ طولانى‏مدت است. مبلّغ دین اگر ظواهرى را مشاهده مى‏کند که به گمان او ظواهر غیر دینى است، مأیوس نشود. این توهّماتى که بعضى شایع مى‏کنند که جوان‏ها از دین برگشته‏اند، همه را جنگ روانى بدانید، که واقع قضیه هم همین است. این‏طور نیست؛ جوان‏هاى ما دل را به طرفِ دین دارند و تشنه‏ى حقایق دینند و دل‏هاشان تشنه است. هر جوانِ سالم‏الفطره و سالم‏الطبیعه‏اى این‏طور است؛ مخصوص این‏جا هم نیست. این‏جا بحمداللَّه زمینه هم آماده است؛ تشنه‏اند و مشتاق؛ باید کامِ جان آنها را سیراب و با حقایق دینى شیرین کرد؛ این نتیجه‏اش را خواهد بخشید و فرداى جامعه‏ى ما از این موهبت‏ها بهره‏مند خواهد شد.



    روح الله تولایی ::: چهارشنبه 85/11/4::: ساعت 10:0 صبح
    نظرات شما:
    موضوع: رهبری جهان اسلام

    >> به پایگاه مجموعه رهنمود های موضوع بندی شده امام خامنه ای (مدظله العالی) بسیار خوش آمدید. خواهشمند است پیشنهادات و انتقادات سازنده و ارزشمند خود را برای ما به ایمیل زیر ارسال فرمایید: ruhollah1363@gmail.com

    > رهنمود های امام خامنه ای<<

    >>اشتراک در خبرنامه سایت<<
     


    >> درباره نویسنده سایت<<
    3عنصر تبلیغ - رهنمودهای امام خامنه ای
    روح الله تولایی
    رهسپاریم با ولایت تا شهادت


    >>محاسبه اوقات شرعی ایران <<

    >>لینک های دوستان<<
    >>سرویس پشتیبانی سایت<<