آنان که خاک را به نظر کیمیا کنند آیا شود که گوشه چشمی به ما کنند
در روز ورود بر حر چه گفتی که تا روز دهم محرم دل در دل نداشت و با چه نگاهی او را مجذوب خود کردی که تا روز قیامت در لغت نامه عاشورا ، آزادگی از او نام گرفت.
"... در این هنگام حرّبنیزید ریاحی، به پیش عمربنسعد آمد و گفت: «آیا قصد داری با حسین بجنگی؟» عمر گفت: «آری، به خدا قسم میخواهم جنگی کنم که کمترین چیزش آن باشد که سرها از بدنها جدا و دستها از پیکرها قطع گردد.»
حرّ از شنیدن این سخنان از یاران خود فاصله گرفت و در حالی که بدنش میلرزید به گوشهای رفت.
مهاجربناوس به او گفت: «ای حر کار تو مرا به شکّ انداخته است اگر از من میپرسیدند شجاعترین مرد کوفه کیست؟ هرگز از تو تجاوز نمیکردم و فرد دیگری را نمیگفتم، پس چرا به خود میلرزی؟
حرّ در پاسخ گفت: «به خدا قسم خودم را در میان بهشت و دوزخ مخیّر میبینم. ولی به خدا سوگند، چیزی را بر بهشت ترجیح نمیدهم، اگر چه بدنم پارهپاره شود و مرا بسوزانند.»
اسب سواری به تاخت به این سو می آید ؛ او حر است که شرمنده و پریشان امام را شفیع بین خود و خدای خود می داند .متحیر به یک سو خیره شده اند و قلم در بیان تصویر کشیدن این لحظات ناتوان است که فرزند علی بن ابیطالب در برابر حر چه با محبت او را در آغوش می کشد.
"سپس بر اسب خود نهیب زد و به قصد خیمهگاه حسین(ع) حرکت کرد در حالی که دو دست خود را بر سر گذاشته بود و میگفت: «خداوندا! به سوی تو انابه میکنم؛ توبۀ مرا بپذیر؛ زیرا من دوستان تو و فرزندان دختر پیغمبر تو را مرعوب ساختم.» به حسین(ع) عرضه داشت: «جانم فدای تو باد. من آن کسی هستم که بر تو سخت گرفتم و نگذاشتم به مدینه برگردی. گمان نمیکردم این مردم کار را به اینجا بکشانند. اینک توبه نموده و به سوی خدا بازمیگردم. آیا توبۀ من پذیرفته است؟»
حسین(ع) فرمود: «آری خداوند توبۀ تو را قبول خواهد کرد، پیاده شو.» حرّ گفت: «سواره در راه تو بجنگم بهتر است از پیاده شدن، زیرا بالاخره از است سرنگون خواهم شد و چون من نخستین کسی بودم که راه بر تو سدّ کردم اجازه فرما نخستین کسی باشم که در راه تو کشته میشوم شاید از کسانی شوم که روز قیامت با جدّت محمد(ص) مصافحه میکنند.»
پس از آن حسین(ع) به او اجازه داد. حرّ شروع به جنگیدن نمود و نیکو مقاتله کرد تا آنکه عدّهای از شجاعان و دلیران را کشت و خود پس از لحظهای، به شهادت رسید. بدن او را نزد حسین(ع) بردند. آن حضرت خاکها از چهرۀ حرّ پاک میکرد و میفرمود: تو آزادمردی آنچنانکه مادرت تو را «حرّ» نام نهاد و تو در دنیا و آخرت آزادهای.»"
کارگزاران نظام اسلامی
سیاست داخلی ایران
سیاست بین الملل
حوزه علمیه و طلاب
دانشگاه و دانشجویان
اسلام ناب محمدی
آموزش و پرورش
ارتش بیست میلیونی
گنجینه دفاع مقدس
الگوی اسلامی-ایرانی پیشرفت
پاسخ به شبهات ولایت فقیه
فرهنگ بومی و ملی
جنگ نرم و تبلیغات
اتحاد و انسجام اسلامی
بیداری اسلامی ملتها
همت مضاعف
شرح حدیث
انتخابات
ماه مبارک رمضان
راه نمای همسران جوان
درباره امام خامنه ای
چرا می گوییم امام خامنه ای؟
آرشیو سایت
رهسپاریم با ولایت تا شهادت
وبلاگ علمی مقالات مدیریت
.: شهر عشق :.
منطقه آزاد
گروه اینترنتی جرقه داتکو
در برابر نسیم
صل الله علی الباکین علی الحسین
کشکول
انا مجنون الحسین
من هیچم
وبلاگ سید حسن نصرالله
حدائق ذات بهجة
ایــ عزیـــــز ـــــــران
با سید علی تا فتح قدس
رهروان ولایت
بصیرت
امیر قافله صبر و بصیرت
هدایتگر آسمانی
سربازان سید علی خامنه ای
از رهبر چه میدانید؟
جانم فدای رهبر جانبازم
فرمانبر
بسیج شهید چمران شیراز
مرد دفاع
جانم فدای رهبر
شمشیر ولایت
یار ولایت
ما اهل کوفه نیستیم
من باتو هیچگاه نبودم تو با منی
www.خامنه-ای.net/
طرفداران عدالت
موج رهروان ولایت
فدایی رهبر
امام خامنه ای
عشق من امام خامنه ای
فیـــــه ما فیـــــه
رهروان ولایت و امام
دانش آموزان پیرو خط ولایت
عمار امام سیدعلی
مثبت
مکتب ولایت
ولایت فقیه و دفاع از آن
فدائیان ولایت گرگان