برادران و خواهران عزیز، استادان محترم و اعضاى هیئتهاى علمى دانشگاهها، خیلى خوش آمدید.
مقصود اصلى از این جلسه - که چند سالى است هر سال ما این را داریم - دو چیز است؛ اگر چه مقاصد دیگرى هم ممکن است در کنار این دو چیز بر این محفل دوستانه و صمیمى مترتّب بشود. اول از آن دو چیز، اعلام احترام به مقام استاد و مقام علمى شخصیتهاى علمى کشور است. ما خواستیم با این نشست، با این فرصت نسبتاً وسیع چند ساعتهاى که هر سال اینجا گذاشته میشود و میدانى که اساتید محترم پیدا میکنند تا نظرات خودشان را در یک تریبون عمومى و سراسرى - که پخش خواهد شد - بیان کنند، تکریم خودمان را نسبت به اساتید محترم اعلام بکنیم و نشان دهیم. و این به نظر ما، یک هدف مهمى است. اگر ما از عالِم تکریم کردیم، علم تکریم خواهد شد و اگر علم تکریم شد، رشد و رواج و گسترش خواهد یافت؛ و ما براى آیندهى کشورمان، به این احتیاج داریم.
هدف دوم این است که در یک جلسهى دوستانه و صمیمى، دور از رسمیتهاى سمینارى و تقیّداتى که معمولاً وجود دارد، جمعى از زبدگان و فرزانگان و مطّلعان امور دانشگاه و علم کشور، عمدهترین مسائل دانشگاهها را اینجا مطرح کنند؛ البته مسائل مربوط به جنبههاى علمى دانشگاه و آن چیزهایى که به اساتید، بیشتر مرتبط مىشود، تا فضاى این جلسه و فضاى ذهن مسئولان علمى کشور و به تبع آن، فضاى عمومى کشور با مهمترین مسائل دانشگاهها و نیازهاى آنها و آیندهنگریهایى که در این زمینه میشود کرد، آشنا بشود. ما هر سال که این جلسه را داشتهایم، من خودم شخصاً از بیانات دوستانى که اینجا صحبت کردند، بهرهمند شدم و استفاده کردم؛ نکات خوبى براى من روشن شده و به دنبال آن، اقدامات مناسبى و خوبى هم صورت گرفته است. هیچ شک نکنید که ما در این ده، دوازده سال اخیر، یک حرکت نوِى را در زمینهى پیشرفت علم، رشد علم، رشد تحقیق و تنوّع و نوآوریهاى گوناگون آن، داریم در کشورمان تجربه میکنیم؛ اگرچه از اول انقلاب این حرکت آغاز شده، اما در این سالهاى اخیر، رشد بیشتر و بهترى داشته است؛ لکن اینها هنوز گامهاى بسیار اوّلى و ابتدایى است. لذا ما همچنان به نظرات، پیشنهادها و نکتهبینىهاى شما براى پیشرفت علم در کشور نیاز داریم. در این جلسه، بخشى از این نیاز انشاءاللَّه برآورده خواهد شد.
حالا من آماده هستم. هدف، اظهارات من نیست؛ من در این جلسه مایلم بیشتر شنونده باشم. حالا اگر وقتى در آخر باقى ماند، چند جملهاى هم عرض خواهم کرد؛ اما عمده ترجیح میدهم که من در این جلسه بشنوم.
مطالبى که شنیدیم به نظر من مطالب مفید و متنوّعى بود؛ ممکن است بعضى از دوستان، بخشى از این مطالب را تصدیق نکنند، لکن طرح این موضوعات در این جلسه یقیناً مفید بود؛ ذهن ما و ذهن مسئولان و دستاندرکاران را باز میکند و بیش از پیش به جوانب و آفاق مختلف در زمینهى مسائل دانشگاهى متوجه میکند. آنچه که من در این مجال کوتاه عرض میکنم، دو، سه مطلب و نکتهى کوتاه است:
یکى این است که ما وقتى میخواهیم دربارهى نیازهاى کنونى جامعهى دانشگاهى و محیط دانشگاهى و علم حرف بزنیم، از دو دیدگاه، با دو زبان میتوانیم حرف بزنیم؛ یک زبان، زبان تشویق کننده و به حرکت درآورنده، و یک زبان، زبان مأیوس کننده و دلسرد کننده است. من خواهشم این است که اساتید محترم، مسئولان محترم در همه جا - سر کلاس، در مجامع علمى و در بیان گزارشها - آن زبان اول را به کار بگیرند، نه زبان دوم را. ما سرعت پیشرفتمان در این چند سال اخیر - طبق آمارهایى که بنده در اختیار دارم و به من ارائه دادهاند - در دنیا، درجهى اول است. من اخیراً مراجعه نکردهام؛ اما این آمار را حدود یک ماه و نیم پیش دیدهام؛ آمار حسابشدهاى است و دقیق و درست است. سرعت پیشرفت علمى کشور ما در سطح دنیا در درجهى اول است، نه در سطح منطقه. لکن آنى که بالفعل دست ما را گرفته و آن نقطهاى که بالفعل در آن قرار داریم، چندان راضىکننده نیست. این هر دو واقعیت، باید در کنار هم دیده بشود. هر دو درست است؛ هم اینکه ما الان کمبودهاى زیادى داریم، جایگاهى که ایستادهایم، جایگاهى نیست که ما را به عنوان یک عنصر ایرانى و مسلمان، و داراى نگاههاى بلند به افقهاى دور راضى بکند و هم اینکه در عین حال حرکتى که ما کردهایم، این حرکت، حرکت بسیار خوب و پُرشتابى بوده است؛ این شتاب را باید نگذاریم کم بشود. البته باید بیشترش هم بکنیم.
من حدود یک سال و نیم پیش در یک مجمع علمى - شبیه همین مجموعهى شما، که جوانها و دانشجوها و زبدهها و اینها بودند - گفتم من انتظارم این است که ما پنجاه سال دیگر (نمىگویم ده سال، پانزده سال دیگر) در دنیا و در سطح عالم، حرف اول علمى را بزنیم؛ یعنى مرزهاى علم را ما تعیین کنیم. کار به جایى برسد که زبان ما - که زبان فارسى است - در دنیا زبان علم بشود. این، آن افقى است که جلوِ چشم من است. براى اینکه به این نقطه برسیم، اولاً باید باور کنیم که این میشود. اگر شما که استادید، آن آقا که دانشجوست و آن شخص سومى که مدیر و در رأس تشکیلات است، باور نداشته باشد که این کار عملى است، بدانید قطعاً نخواهیم رسید. باید باور کنیم.
من حرفم این است: من میگویم زمینههاى این باور موجود است. اولاً استعداد ما ایرانیها در زمینههاى علمى، در دنیا اثبات شده است؛ از طرق مختلف، این معنا تحقیق و بررسى شده است و از نظر من، قطعى است. در پیشرفتهترین دانشگاههاى دنیا، عنصر ایرانى از متوسط استعدادهایى که در آن دانشگاه بوده، سطحش بالاتر است؛ یعنى متوسط استعدادِ ایرانى از متوسط استعداد جهانى، سطحش بالاتر است. هم زمینههاى طبیعى کشور، این را نشان میدهد. ما در جاى خوبى از دنیا قرار داریم، از جمعیت خوبى برخورداریم، با سطح جغرافیایى خوبى قرار داریم و با این نسبتى که ما از لحاظ جمعیت و سطح ارضىِ جغرافیایى نسبت به کل بشریت و کل عالم داریم، امکاناتمان بالاست و کشور فقیرى نیستیم. من یک وقتى آمار اینها را در همین سخنرانیهاى عمومى گفتهام و پخش شده، نمیخواهم تکرار کنم. ما تقریباً یک صدمِ جمعیت دنیا را داریم و یک صدمِ وسعت ارضىِ کرهى زمین را هم داریم؛ آن وقت ذخایر ما در زمینههاى مهمترین عناصر تشکیلدهنده و پیشبرندهى تمدن کنونى دنیا - یعنى فولاد، مس و چند عنصر دیگر - بیش از یک درصد است؛ سه درصد، چهار درصد، پنج درصد؛ به نفت یا گاز که میرسیم، ناگهان رشد جهشىاى هم مشاهده میکنیم. استعداد انسانى هست، استعداد طبیعى هست و تجربهى کارکرد هم هست. ما نگاه میکنیم هر جایى که تلاش کردیم، زحمت کشیدیم و یک توجهى نشان دادیم، پیش رفتیم. خوب، حالا آقاى دکتر مرندى رنجها و دردها و غصهها و نگرانیهاى سه، چهار سال اولِ انقلاب در زمینهى کمبود پزشک، کمبود استاد دانشگاه و کمبود فضاى آموزشى دانشگاه و آموزش و پرورش را بیان کردند؛ یک داستانى است، که آن روزها از مشاهدهى این کمبودها، چه بر ماها میگذشت! براى جراحى قلب، هفت، هشت سال در این کشور وقت داده میشد. یک نفر میخواست مثلاً برود قلبش را عمل جراحى کند، دریچهاش را عوض کند، یا عمل پیوند رگ و غیره انجام دهد، بایستى هشت سال منتظر میماند! این مال بیست سال پیش است. خیلیها هم میمردند. ما امروز وقتى به آن گذشته نگاه میکنیم، مىبینیم حرکت کشور در این زمینهها، یک حرکت غیر قابل تصورى است؛ حرکت، خیلى خوب بوده. کار کردیم، نتیجهاش را هم داریم مشاهده میکنیم. همین رویان(1) - که آقاى دکتر گُورانى گزارش دادند - و این ماجراى سلولهاى بنیادى که اینها با امکانات کم توانستند به آن دست پیدا کنند و پیشرفتى که در این زمینه کردهاند و در این سمینارى که دو سال قبل در اینجا تشکیل شد و دانشمندان دنیا، آمدند و با آنها مصاحبه شد و گواهى و اظهار شگفتى کردند؛ اینها یک داستانهایى است که واقعاً جا دارد به عنوان مایههاى افتخار، جلوِ چشم ما باشد. ما شخصیتهایى از قبیل مرحوم دکتر کاظمى آشتیانى - که حالا من مقیّدم از این جوان پاکباختهى مؤمنِ فاضلِ کارآمد، و مدیر حقیقتاً انقلابى و مؤمن اسم بیاورم - داریم و الان هم در کشور، فراوان هستند و در بخشهاى مختلف دارند کار میکنند؛ و کارهاى خوبى هم انجام گرفته است. وضع دانشگاههاى ما امروز با بیست، بیستوپنج سال قبل قابل مقایسه نیست؛ پیشرفتهایمان خیلى خوب است.
البته من یک اشارهاى بکنم به آن آمارهایى که گفتیم تحلیل لازم دارد و آنچه که آقاى دکتر ملکزاده گفتند. ببینید این معیارها و ملاکها، و عناصر نمرهدار براى اینکه یک دانشگاهى نمره بیاورد یا نیاورد، همهاش عناصر علمى نیست؛ گاهى یک عناصرى است که شما اصلاً قبولش ندارید؛ من نمیخواهم حالا تصریح کنم. بنده این عناصر تشکیلدهنده و نمرهآور را براى اینکه یک دانشگاه در آمارهایى جهانى نمره بیاورد، دیدم؛ بعضى از اینها را شما قبول ندارید. اگر زمان وزارت آقاى دکتر ملکزاده یا آقاى دکتر مرندى یا آقاى دکتر فاضل یا دیگران بنا بود که این معیارها اقدام بشود، خودِ این وزرا حاضر نبودند با فرهنگ اسلامى و ایرانى ما قبول کنند. یک مقداریش هم البته مسائل علمى است. شکى نیست که ما در آغاز کاریم؛ من اول هم گفتم، قدمهاى اولیم. باید این قدمها را پىدرپى برداریم، باید پیش برویم و باید باور کنیم که «میتوانیم». من حرفم این است. شما با این باور و با این نگاهِ همراه با اذعان و قبول قابلیتِ این جوانهاى مؤمن ما و پیشرفتى که کردهاند، کمبودها را یکى یکى بشمرید؛ هیچ اشکالى ندارد. این ما را تشویق خواهد کرد به این که این کمبودها را کم کنیم و روزبهروز پیش برویم. جوانى هم که از شما این را میشنود، همچنین تشویق خواهد شد به اینکه پیش برود و شوق و امید پیشرفت در دل او بیشتر خواهد شد؛ برخلاف اینکه ما نگاهمان، نگاه منفى باشد، نگاه مأیوسکننده باشد، که این را من قبول ندارم.
نکتهى دوم و به نظر من نکتهى اساسى؛ شما آقایان و خانمهایى که اینجا تشریف دارید، گزیده و نمونهاى هستید از اساتید کشور. آنچه که اساتید ما براى پیشرفت علم، وجههى همت خودشان باید قرار بدهند، اولاً «شجاعت علمى» در همهى بخشهاست؛ هم در بخشهاى علوم انسانى، هم در بخشهاى علوم تجربى، هم در بخشهاى نزدیک به عمل و فناورى، و هم در بخشهاى علوم پایه. نظریه را دنبال کنند، تولید کنند، خلق کنند، ابداع کنند، نقد کنند؛ چشمبسته و تقلیدى نباید کار را دنبال کرد. مشکل ما در گذشته همیشه این بوده که در زمینههاى مختلف - در همهى زمینههاى علمى - چشمبسته و تقلیدى نگاه کردیم که ببینیم غربیها چه میگویند. درست است که غربیها حداقل دو قرن، دو قرن و نیم از ما در حرکت علمى جلوتر بودند و به مناطق خیلى عجیب و باورنکردنىاى هم رسیدند؛ در این تردیدى نیست. ما هم عقب ماندیم؛ با همهى افتخارات گذشتهمان، به خاطر تنبلیها و سوءسیاستها؛ در این تردیدى نیست. اما من قبلاً هم گفتهام، ما از شاگردى کردنِ پیش کسى که بلد است، ننگمان نمیآید؛ ولى میگوییم نباید فکر کنیم که ما همیشه باید شاگرد بمانیم. معناى این نگاه تقلیدى، این است: ما همیشه باید شاگرد بمانیم. نوآورى لازم است. اعتماد به نفسِ شخصى و اعتماد به نفسِ ملى در اساتید ما، یک ضرورت است. اولاً، استاد ما شخصاً اعتماد به نفس داشته باشد و کار علمى بکند. به آن کار علمىاش تکیه بکند و افتخار کند. ثانیاً، اعتماد به نفسِ ملى داشته باشد. به قابلیت و تواناییهاى این ملت اعتماد داشته باشد. اگر این معنا در یک استاد وجود داشته باشد، این سرریز خواهد شد در محیط درس، در کلاس درس، در انتقال به دانشجو و تأثیر تربیتى خودش را خواهد گذاشت. و ثالثاً پرکارى؛ ما یک مقدارى از ناحیهى کمکاریهایمان و تنبلیهایمان - در بخشها و سطوح مختلف - ضربه خوردیم. باید کار کرد و از کار نباید خسته شد. بنابراین نوآورى و ابتکار، شجاعت علمى، اعتماد به نفس شخصى و ملى و کارِ متراکم و انبوه، علاج کارِ پیشرفت علمى ماست. مخاطب این هم اساتید دانشگاهند.
نکتهى سوم این است که - این شاید دنبالهى آن مطلب قبلى باشد - بنده از چند سال قبل از این، مسئلهى تولید علم و نهضت علم و خطشکنى علمى را مطرح و درخواست کردم. امروز خوشبختانه این به یک خواست عمومى در محیطهاى دانشجویى و علمى تبدیل شده است. مىبینیم بارها از زبان دانشجوها و اساتید تکرار میشود. ما هم با پیشرفتهایى که در زمینههاى مختلف علمى و فناورى داشتهایم - که خوب، خیلىهایش هم آشکار است و در تبلیغات آمده؛ مثل مسائل مربوط به انرژى هستهاى و غیره؛ خیلىهایش هم نیامده؛ یعنى واقعاً کارهاى نیمهکارهاى است که در جهت کاملتر شدن و کامل شدن هست، و ما در کشور زیاد داریم - به این چیزها افتخار میکنیم. و همینطورى که گفتم، نگاهمان نگاهِ امیدوارانه است و به عنوان اینکه «ما میتوانیم».
اما یک نکته را باید بگوییم: خطشکنى علمى و عبور از مرزهاى علم همچنان در کشور ما، جدى نشده است. ما میخواهیم علما و دانشمندان ما، راههاى میانبر را پیدا کنند؛ راههاى کشف نشده را از این بینهایت مسیرهایى که در عالم طبیعت وجود دارد و بشر باید یکى پس از دیگرى کشف بکند. ما میخواهیم راههاى کشف نشده را کشف بکنیم. اینى که میتوانیم فلان ابزارِ فناورى را، فرض کنید سانتریفیوژرا براى کار هستهاى، که دیگران قبل از ما، سالها پیش، پیدا کردند و تولید کردند و استفاده و بهرهبردارى کردند، خودمان بسازیم، البته کار بزرگى است که بدون کمک دیگران توانستهایم انجام بدهیم و نسلهاى جدید آن را تولید کنیم، در این شکى نیست؛ اما این یک کار بکر نیست؛ این کار انجام شده و راه رفتهاى است که دیگران رفتهاند و ما هم که بنا بوده تا پنجاه سال دیگر، تا صد سال دیگر محروم بمانیم - بنا نبود این فناورى و این دانش به کشورى مثل کشور ما و ملت ما داده بشود - جوانها، دانشمندان و پژوهشگران ما توانستهاند با پیگیرى و تلاش خودشان به دست آورند و این چیز باارزشى است؛ اما من میگویم در زمینهى علم و فناورى، آن کارى را که ذهن بشر به آن دست نیافته است، آن را وجههى همت قرار بدهید و دنبال بکنید؛ این طورى است که ما خط مقدم علم را شکستهایم و یک قدم به جلو برداشتهایم. آن وقت میتوانیم این را ادعا بکنیم؛ و این ممکن است. البته برداشتن قدمهاى جدید، مستلزم پیمودن راههاى رفتهشده و طىشدهى به وسیلهى دیگران است؛ در این شکى نیست. اما هیچوقت نباید ذهن را از کاوش و جستجو براى یافتن راههاى میانبر محروم و ممنوع کرد. ما این را در کشور لازم داریم.
یک نکته که در بیانات بعضى از دوستان هم بود - بیان هم کردند و من هم اینجا یادداشت کرده بودم که رویش تکیه بکنم - این است که ما باید تحقیق را، که حقاً و بدون شک باید پژوهش و تحقیق مورد توجه و اهتمام بیشترى قرار بگیرد، در کشور اولاً با توجه به نیازهاى آن، هدفدار کنیم؛ یعنى ببینیم واقعاً کشور به چه احتیاج دارد و پژوهشها را در جهت نیازهاى کشور قرار بدهیم، که در خلال بیانات بعضى از دوستان هم روى آن تکیه شده بود و کاملاً هم درست است. و این لازمهاش این است که ما بانک اطلاعات و مرکزى داشته باشیم. همه بتوانند بدانند چه لازم است، چه انجام شده است و چه لازم است براى تکمیل یک پژوهش، تا بتواند این قطعات گوناگون در کنار هم جمع بشود. این هم یک نکتهى ذیل همین نکته است - که باز بعضى از دوستان تذکر دادند و من هم یادداشت کردم - که ما باید نظام اعطاى امتیازات علمى را در دانشگاه تطبیق کنیم با این چیزها. والّا صرف اینکه مثلاً یک مقاله در یک مجلهى آى.اس.آى منتشر کرده یا چه تعداد مقاله منتشر کرده، کافى نیست؛ یعنى محقق و پژوهشگر ما نباید براى کسب رتبهى علمى به دنبال این باشد که مقالهاى را تهیه و تولید کند که براى کشور هیچ فایدهاى ندارد و هیچ خلأیى از خلأهاى پژوهشى کشور را پر نمیکند. بله، آن کسى که آن را در مجله چاپ میکند، ممکن است برایش مفید باشد یا براى کس دیگرى و جاى دیگرى مفید باشد؛ اما براى کشور مفید نیست. این کار را مىکند صرفاً براى اینکه رتبهى علمى به دست آورد. این نظام باید به هم بخورد؛ این درست نیست. نظام اعطاى امتیازات علمى و آییننامههایى که در این زمینه هست، باید تطبیق کند با همین مطلب که کدام تحقیق منطبق است با نیاز کشور، و کدام تحقیق، تکمیلکنندهى یک زنجیرهى تحقیق و پژوهش است. ما گاهى در زمینههایى یک زنجیرهاى داریم؛ حلقههاى وسطِ این زنجیره مفقود است. تأمین این حلقهها خیلى اهمیت خواهد داشت. پس هدفدار کردن تحقیق علمى با توجه به نیازهاى کشور و نیازهاى صنعت و بقیهى بخشهاى حیاتى کشور است.
یکى هم مسئلهى تربیت دینى دانشجویان است. امروز خوشبختانه در سطح دانشگاههاى کشور، ما اساتید مؤمن، مخلص، داراى باورهاى عمیق دینى و داراى حس اعتماد به نفس ملى، فراوان داریم. اینها تربیتشدههاى دوران انقلاب هستند که خوشبختانه در سطح دانشگاه، در همه جا، با پایههاى والاى علمى مشغول خدمت هستند؛ که این مایهى خرسندى و افتخار است.
تربیت دینى دانشجویان، بایستى یکى از اهداف مجموعهى اساتید دانشگاهى کشور باشد. دانشجو را باید هم متدین و هم داراى باورهاى ملى - همان اعتماد به نفس ملى که عرض کردیم - بار آورد. خلاف این را من گاهى از بعضى از دانشگاهها و بعضى از کلاسهاى درس میشنوم. استادى میآید طورى دربارهى کشور حرف میزند که دانشجو از اینکه ایرانى است، بیزار میشود. این بىانصافى است؛ این برخلاف مصلحت این جوان و برخلاف مصلحت این نسل عمل کردن است. باید جوان را به هویت ملى و باورهاى ملى خودش پایبند کرد؛ طورى که افتخار کند که ایرانى است و افتخار هم دارد. واقعاً افتخار دارد ایرانى بودن؛ آن هم ایرانى که امروز به خاطر مواضع سیاسىاش و مواضع بینالمللىاش در دنیاى اسلام، عزیزترین است. اگر شما امروز در همه جاى دنیاى اسلام بروید، نظام جمهورى اسلامى و ملت ایران، عزیزترین ملت در چشم ملتها هستند؛ از شرق دنیاى اسلام بگیرید تا غرب دنیاى اسلام؛ از آسیا تا آفریقا؛ همه جا همینطور است. خوب، جوان ایرانى به این موقعیتى که دارد، علاوهى بر مواریثِ فرهنگىِ تاریخىاش و افتخارات تاریخىاش، و علاوه بر استعدادهاى موجود کشور - انسانى و طبیعى - چرا دلخوش نباشد؟ چرا او را مأیوس کنیم؟ از این چیزها گاهى مشاهده میشود، که البته برادران و خواهران عزیزى که اینجا تشریف دارید و همچنین بقیهى اساتید، این را جزوِ وظایف خودشان بدانند. احیاء و رشد بخشیدنِ به هویت اسلامى و دینى و ایرانىِ جوانمان، یکى از مهمترین مسائل ماست و کمک فراوانى هم به پیشرفت کشور میکند.
وقت تمام شد. از جلسهى امروز بنده خیلى خرسندم. از دوستانى که در بهرهمندى ما از این مجلس همکارى و کمک کردند، چه شما برادران و خواهرانى که اینجا تشریف آوردید، چه کسانى که صحبت کردند و چه دوستانى که مدیریت جلسه را بر عهده داشتند، من از همهشان صمیمانه سپاسگزارم و امیدوارم که خداوند برکات و رحمت خودش را در این ماه - بالخصوص - و در همهى ایام سال، انشاءاللَّه بر شما برادران و خواهران عزیز و محیط علم و دانشگاه کشور نازل کند.
1) پژوهشکدهى رویان در سال 1370 به عنوان مرکز جراحى محدود با هدف درمان، پژوهش و آموزش نابارورى افتتاح گردید و در سال 1377 مجوز مرکز تحقیقات علوم سلولى را از شوراى گسترش دانشگاههاى علوم پزشکى وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکى دریافت نمود. این پژوهشکده، فعالیتهاى پژوهشى و آموزشى و نیز درمانى خود را در قالب شش گروه پژوهشى جنینشناسى، نابارورى مردان، نابارورى زنان، ژنتیک تولید مثل، اپید میولوژى و بهداشت نابارورى و نیز سلولهاى بنیادى (بنیاختهها) انجام داد.
کارگزاران نظام اسلامی
سیاست داخلی ایران
سیاست بین الملل
حوزه علمیه و طلاب
دانشگاه و دانشجویان
اسلام ناب محمدی
آموزش و پرورش
ارتش بیست میلیونی
گنجینه دفاع مقدس
الگوی اسلامی-ایرانی پیشرفت
پاسخ به شبهات ولایت فقیه
فرهنگ بومی و ملی
جنگ نرم و تبلیغات
اتحاد و انسجام اسلامی
بیداری اسلامی ملتها
همت مضاعف
شرح حدیث
انتخابات
ماه مبارک رمضان
راه نمای همسران جوان
درباره امام خامنه ای
چرا می گوییم امام خامنه ای؟
آرشیو سایت
رهسپاریم با ولایت تا شهادت
وبلاگ علمی مقالات مدیریت
.: شهر عشق :.
منطقه آزاد
گروه اینترنتی جرقه داتکو
در برابر نسیم
صل الله علی الباکین علی الحسین
کشکول
انا مجنون الحسین
من هیچم
وبلاگ سید حسن نصرالله
حدائق ذات بهجة
ایــ عزیـــــز ـــــــران
با سید علی تا فتح قدس
رهروان ولایت
بصیرت
امیر قافله صبر و بصیرت
هدایتگر آسمانی
سربازان سید علی خامنه ای
از رهبر چه میدانید؟
جانم فدای رهبر جانبازم
فرمانبر
بسیج شهید چمران شیراز
مرد دفاع
جانم فدای رهبر
شمشیر ولایت
یار ولایت
ما اهل کوفه نیستیم
من باتو هیچگاه نبودم تو با منی
www.خامنه-ای.net/
طرفداران عدالت
موج رهروان ولایت
فدایی رهبر
امام خامنه ای
عشق من امام خامنه ای
فیـــــه ما فیـــــه
رهروان ولایت و امام
دانش آموزان پیرو خط ولایت
عمار امام سیدعلی
مثبت
مکتب ولایت
ولایت فقیه و دفاع از آن
فدائیان ولایت گرگان