اخلاق اهمیتش از عمل هم بیشتر است. فضاى جامعه را فضاى برادرى، مهربانى، حسن ظن قرار بدهیم. من هیچ موافق نیستم با اینکه فضاى جامعه را فضاى سوءظن و فضاى بدگمانى قرار بدهیم. این عادات را از خودمان باید دور کنیم. اینکه متأسفانه باب شده که روزنامه و رسانه و دستگاههاى گوناگون ارتباطى - که امروز روزبهروز هم بیشتر و گستردهتر و پیچیدهتر میشود - روشى را در پیش گرفتهاند براى متهم کردن یکدیگر، این چیز خوبى نیست؛ این چیز خوبى نیست، دل ما را تاریک میکند، فضاى زندگى ما را ظلمانى میکند. هیچ منافات ندارد که گنهکار تاوان گناه خودش را ببیند، اما فضا، فضاى اشاعهى گناه نباشد؛ تهمت زدن، دیگران را متهم کردن به شایعات، به خیالات. همین جا من این را هم بگویم: اینکه در دادگاهها - که در تلویزیون هم پخش میشد - از قول یک متهمى چیزى راجع به یک کس دیگرى گفته میشود، من این را بگویم که این، شرعاً حجیت ندارد. بله، متهم هرچه دربارهى خود در دادگاه بگوید، این حجت است. اینکه بگویند در دادگاه دربارهى خودش اگر اعترافى کرد، حجت نیست، این حرف مهملى است، حرف بىارزشى است؛ نه، هر اقرارى، هر اعترافى، شرعاً، عرفاً و در نزد عقلا در یک دادگاه در مقابل دوربین، در مقابل بینندگان میلیونى که متهم علیه خود بکند، این اعتراف مسموع است، مقبول است، نافذ است؛ اما علیه دیگرى بخواهد اعترافى کند، نه، مسموع نیست. (خطبههاى نماز عید سعید فطر؛ 29/6/1388)
ادامه مطلب...
یکى از دستاوردهاى بزرگ ماه رمضان توبه و انابه است؛ بازگشت به خداى متعال. در دعاى شریف ابىحمزهى ثمالى میخوانیم: «و اجمع بینى و بین المصطفى و انقلنى الى درجة التّوبة الیک»؛ ما را به درجه و مقام توبه برسان که برگردیم. از راه کج، از عمل بد، از پندار بد، از اخلاق زشت برگردیم. در دعاى وداع ماه مبارک رمضان، امام سجاد به پروردگار عالم عرض میکند: «انت الّذى فتحت لعبادک بابا الى عفوک و سمّیته التّوبة»؛(1) این باب را باز کردى به روى ما که به سوى عفو تو بشتابیم، از نعمت عفو و رحمت تو بهره ببریم. این در، درِ توبه است؛ پنجرهى دلگشا به سوى فضاى مصفاى عفو الهى. اگر خداى متعال راه توبه را به روى بندگان باز نمیکرد، وضع ما بندگان گنهکار خیلى بد میشد. انسان تحت تأثیر غرائز انسانى، هوىهاى نفسانى دچار خطا میشود، دچار لغزش میشود و گناه میکند. هر کدام از این گناهان زخمى بر پیکرهى دل و جان ما وارد میکند. چه کار میکردیم اگر راه توبه نبود؟ (خطبههاى نماز عید سعید فطر؛ 29/6/1388)
ادامه مطلب...
عین همان چیزى که در مورد یک شخص ممکن است پیش بیاید - یعنى فساد و انحراف - در یک نظام هم ممکن است پیش بیاید. در یک نظام حکومتى، یک نظام سالم، یک نظام اسلامى، همین بیمارىاى که اشخاص ممکن است دچارش بشوند، ممکن است به سراغ نظام اسلامى بیاید، به سراغ جمهورى اسلامى بیاید. اسم، جمهورى اسلامى باشد، ظاهر اسلامى باشد، صورت، صورت اسلامى باشد، اما سیرت و رفتار و عملکرد و برنامهها، برنامههاى غیر اسلامى؛ همان مسئلهى صورت و سیرت انقلاب که سال گذشته براى دانشجویان عزیز در یک جائى این را مطرح کردم.
حرکت جامعه و نظام دو جور است: حرکت مثبت، حرکت منفى؛ حرکت به سمت عروج و اوج، حرکت به سمت نزول و سقوط. حرکت به سمت اوج این است که جامعه به عدالتخواهى نزدیک شود؛ به دین، رفتار دینى و اخلاق دینى نزدیک شود؛ در فضاى آزادى رشد پیدا کند؛ رشد عملى، رشد علمى و رشد صنعتى پیدا کند؛ در بین جامعه، تواصى به حق و تواصى به صبر وجود داشته باشد؛ جامعه روزبهروز در مقابل دشمنان خدا، دشمنان دین، دشمنان استقلال کشور، احساس اقتدار بیشترى بکند، ایستادگى مقتدرانهى بیشترى بکند؛ روزبهروز در مقابل جبههى ظلم و فساد بینالمللى ایستادگى خودش را بیشتر کند؛ اینها رشد است، اینها نشانهى حرکت مثبت جامعه است؛ دنیا و آخرت یک جامعه را اینها آباد خواهد کرد. ما باید دنبال یک چنین حرکت مثبتى باشیم. اما نقطهى مقابل اینها، یک حرکت به سمت تنزل هم وجود دارد: به جاى حرکت به سمت عدالت، حرکت به سمت شکافهاى عظیم اقتصادى و اجتماعى با توجیههاى گوناگون؛ به جاى استفادهى از آزادى براى رشد علمى و رشد عملى و رشد اخلاقى، لاابالیگرى و استفادهى از آزادى در جهت فساد و فحشا و اشاعهى گناه و اشاعهى خلاف؛ به جاى ایستادگى در مقابل مستکبران، متجاوزان و غارتگران بینالمللى، به جاى اقتدار نشان دادن در مقابل اینها، در مقابل آنها منفعل شدن، احساس ضعف کردن، عقبنشینى کردن؛ (خطبههای نماز جمعهی تهران - 20/6/1388)
ادامه مطلب...
از اول انقلاب تا امروز، در جریان انقلاب و جریان اصیل این مردم انشعابهائى به وجود آمده، تعارضهائى به وجود آمده است. بعضى از این تعارضها و انشعابها خسارتزا هم بوده است؛ بعضى هم نه، با هشیارى مردم، با آگاهى و مسئولیتپذیرى عناصر فعال در این جریانها، حل شده است؛ براى انقلاب و براى کشور بارى درست نکرده است. این اختلاف نظرها و انشعابهائى که پیدا میشود، همه یک جور نیست. بعضى انشعابها ناشى از اختلاف در مبانى و در عقاید است؛ بعضى از اینها بحث عقاید و معتقدات نیست؛ بحث منافع است، دعوا بر سر منافع است؛ بعضى از این اختلافها هیچکدام از اینها نیست؛ مسئلهى سلائق است، اختلاف دیدگاه و اختلاف سلیقه در اجراى اصول است؛ در چهارچوب اصول و مبانى، در روشها اختلاف به وجود مىآید؛ لذا اینها یک جور نیستند. (خطبههای نماز جمعهی تهران - 20/6/1388)
ادامه مطلب...
این نکته را باید در نظر داشت و توجه کرد که سلوک سیاسى امیرالمؤمنین از سلوک معنوى و اخلاقى او جدا نیست؛ سیاست امیرالمؤمنین هم، آمیختهى با معنویت است، آمیختهى با اخلاق است، اصلاً منشأ گرفتهى از معنویت على و اخلاق اوست. سیاست اگر از اخلاق سرچشمه بگیرد، از معنویت سیراب بشود، براى مردمى که مواجه با آن سیاستند، وسیلهى کمال است، راه بهشت است؛ اما اگر سیاست از اخلاق جدا شد، از معنویت جدا شد، آن وقت سیاستورزى میشود؛ یک وسیلهاى براى کسب قدرت، به هر قیمت؛ براى کسب ثروت، براى پیش بردن کار خود در دنیا. این سیاست میشود آفت؛ براى خود سیاستورز هم آفت است، براى مردمى هم که در عرصهى زندگى آنها این سیاست ورزیده میشود هم آفت است. (خطبههای نماز جمعهی تهران - 20/6/1388)
ادامه مطلب...
همه ملاحظه کردید، کشور در برههاى از زمان در معرض یک آزمون سیاسى بسیار تعیین کنندهاى قرار گرفت و همان طور که بعضى از دوستان اشاره کردند، هاضمهى نظام و کشور توانست حوادث را در درون خودش هضم کند و فائق بیاید. من قبلاً هم گفتم، بروز چنین حوادثى براى ما هیچ خلاف انتظار نیست. یعنى حالا اگر تعبیر دقیقترى بخواهم بکنم، «چندان» نگوئیم؛ «هیچ» خلاف انتظار نیست. یعنى تا حدود زیادى انتظار حوادثى از این قبیل هست، به دلایل گوناگون: رسالتى که براى نظام قائلیم، رسالتى که براى اسلام قائلیم، معنائى که براى جمهورى اسلامى در ذهنمان داریم، تعریفى که جمهورى اسلامى از خودش براى ما در طول این سى سال کرده، هوشمندى مردممان و جوانانمان که به تجربه رسیده، وجود آزادى ناگزیر که به حکم اسلام باید این آزادى در کشور باشد و ما به آن اعتقاد داریم - اعتقاد ما به آزادى یک مسئلهى تاکتیکى نیست؛ یک مسئلهى واقعى است.
ادامه مطلب...
بصیرت خودتان را بالا ببرید، آگاهى خودتان را بالا ببرید. من مکرر این جملهى امیرالمؤمنین را به نظرم در جنگ صفین در گفتارها بیان کردم که فرمود: «الا و لایحمل هذا العلم الّا اهل البصر و الصّبر».(3) میدانید، سختى پرچم امیرالمؤمنین از پرچم پیغمبر، از جهاتى بیشتر بود؛ چون در پرچم پیغمبر دشمن معلوم بود، دوست هم معلوم بود؛ در زیر پرچم امیرالمؤمنین دشمن و دوست آنچنان واضح نبودند. دشمن همان حرفهائى را میزد که دوست میزند؛ همان نماز جماعت را که تو اردوگاه امیرالمؤمنین میخواندند، تو اردوگاه طرف مقابل هم - در جنگ جمل و صفین و نهروان - میخواندند. حالا شما باشید، چه کار میکنید؟ به شما میگویند: آقا! این طرفِ مقابل، باطل است. شما میگوئید: اِ، با این نماز، با این عبادت! بعضىشان مثل خوارج که خیلى هم عبادتشان آب و رنگ داشت؛ خیلى. امیرالمؤمنین از تاریکى شب استفاده کرد و از اردوگاه خوارج عبور کرد، دید یکى دارد با صداى خوشى میخواند: «أمّن هو قانت ءاناء اللّیل»(4) - آیهى قرآن را نصفه شب دارد میخواند؛ با صداى خیلى گرم و تکان دهندهاى - یک نفر کنار حضرت بود، گفت: یا امیرالمؤمنین! به به! خوش به حال این کسى که دارد این آیه را به این قشنگى میخواند. اى کاش من یک موئى در بدن او بودم؛ چون او به بهشت میرود؛ حتماً، یقیناً؛ من هم با برکت او به بهشت میروم. (5/5/1388)
ادامه مطلب...
در روزهاى سوم چهارم جنگ بود، توى اتاق جنگ ستاد مشترک، همه جمع بودیم؛ بنده هم بودم، مسئولین کشور؛ رئیس جمهور، نخست وزیر - آن وقت رئیس جمهور بنىصدر بود، نخست وزیر هم مرحوم رجائى بود - چند نفرى از نمایندگان مجلس و غیره، همه آنجا جمع بودیم، داشتیم بحث میکردیم، مشورت میکردیم. نظامىها هم بودند.
بعد یکى از نظامىها آمد کنار من، گفت: این دوستان توى اتاق دیگر، یک کار خصوصى با شما دارند. من پا شدم رفتم پیش آنها. مرحوم فکورى بود، مرحوم فلاحى بود - اینهائى که یادم است - دو سه نفر دیگر هم بودند. نشستیم، گفتیم: کارتان چیست؟ گفتند: ببینید آقا! - یک کاغذى در آوردند. این کاغذ را من عیناً الان دارم توى یادداشتها نگه داشتهام که خط آن برادران عزیز ما بود - هواپیماهاى ما اینهاست؛ مثلاً اف 5، اف 4، نمیدانم سى 130، چى، چى، انواع هواپیماهاى نظامىِ ترابرى و جنگى؛ هفت هشت ده نوع نوشته بودند. بعد نوشته بودند از این نوع هواپیما، مثلاً ما ده تا آمادهى به کار داریم که تا فلان روز آمادگىاش تمام میشود. اینها قطعههاى زودْتعویض دارند - در هواپیماها قطعههائى هست که در هر بار پرواز یا دو بار پرواز باید عوض بشود - میگفتند ما این قطعهها را نداریم. بنابراین مثلاً تا ظرف پنج روز یا ده روز این نوع هواپیما پایان میپذیرد؛ دیگر کأنه نداریم. تا دوازده روز این نوعِ دیگر تمام میشود؛ تا چهارده پانزده روز، این نوع دیگر تمام میشود. بیشترینش سى 130 بود. همین سى 130 هائى که حالا هم هست که حدود سى روز یا سى و یک روز گفتند که براى اینها امکان پرواز وجود دارد. یعنى جمهورى اسلامى بعد از سى و یک روز، مطلقاً وسیلهى پرندهى هوائى نظامى - چه نظامى جنگى، چه نظامى پشتیبانى و ترابرى - دیگر نخواهد داشت؛ خلاص! (5/5/1388)
ادامه مطلب...
چرا می گوییم امام خامنه ای؟
به کار بردن لفظ امام در فرهنگ حکومت اسلامی در زمان غیبت امام معصوم برای شخص ولی فقیه ناشی از همان نقش ائمه معصومین علیهم السلام در اداره و رهبری جامعه اسلامی زمان حضور خود حضرات در بین مردم است. اگر خداوند در تمام زمان ها زمین را خالی از حجت خود بر مردم نگذاشته است، و این حجج پروردگار هم از هدایت تکوینی تا هدایت امور جاریه حکومت اسلامی را بر عهده داشته اند، امروز هم قطعا هدایت تکوینی تمام کائنات توسط حضرت ولیعصر عجل الله تعالی فرجه مقدر می گردد، منتها بنا به همان فلسفه غیبت و معرفی فردی به نام ولی فقیه که در روایات متعددی از خود حضرات معصومین مشخصات ولی فقیه تبیین شده است، ایشان هم دقیقا جانشین امام معصوم در امور اداره جامعه اسلامی می باشند و بدون اذن ولی فقیه هیچ کدام از ارکان حکومت اسلامی هم مشروعیت نخواهند داشت.
لذا مناسب به نظر می رسد به دلیل تاکید خود حضرات آل الله به رجوع شیعیان به فرد آگاه به دین و زمان (ولی فقیه) در زمان غیبت امام زمان و انجام برخی مسئولیت های الهی ایشان توسط ولی فقیه، از باب همین رهبری و اداره جامعه اسلامی لفظ امام را برای شخص ولی فقیه هم به کار ببریم تا همیشه یادمان باشد ایشان توصیه شده همان ائمه اطهار علیم السلام هستند. البته این لفظ تنها به همین منظور است و تعصب خاصی نسبت به لفظ امام وجود ندارد.
و من الله التوفیق
بسماللَّهالرّحمنالرّحیم
خداوند را سپاس که بار دیگر ایران را سرافراز و مردم هوشمند ما را به آفرینش حماسهى ماندگار دیگرى موفق ساخت. بیست و دوم خرداد یکهزار و سیصد و هشتاد و هشت، برگ زرینى شد از کتاب سرنوشت ایران که مردم ما سطر سطر آن را با همت والا و عزم استوار خود نگاشته و هشیارى و پایدارى خود را به حراست از آن گماشتهاند. حضور هشتاد و پنج درصدى در پاى صندوقهاى رأى در انتخابات اخیر، نشانهاى آشکار است از احساس دلبستگى و غیرت و اهتمامى که این ملت کهن و پرافتخار، به دسترنج سى سالهى خود میورزد و امید و آرزوئى که به کمال و اعتلاى آن و زدودن کاستىها و کجىها از آن در دل میپروراند. این همه از رحمت و فضل خداوند حکیم و قدیر است که این بندهى بیقدر و ناتوان و همهى دلهاى متذکر و خاشع، باید آن را قدر بشناسیم و جبههى شکر بر آستان منعم محبوب بسائیم.
رأى قاطع و بىسابقهى مردم به رئیسجمهور منتخب و محترم، رأى به ویژگىهائى است که کارنامهى چهارسالهى دولت نهم بدانها زینت یافته است و سمت و سوى گرایشهاى اکثریتِ بىچون و چراى ملت را آشکار میسازد. این، رأى به گفتمان پربرکت و عزتمدار انقلاب اسلامى است؛ رأى به استکبارستیزى و ایستادگى شجاعانه در برابر سلطهطلبان بینالمللى است؛ رأى به مبارزه با فقر و فساد و تبعیض و مبارزه با اشرافیگرى است؛ رأى به سادهزیستى و نزدیکى با مردم و غمگسارى از ضعیفان و مستضعفان است؛ رأى به کار و تلاشِ بىوقفه و خستگىناپذیر است.
کارگزاران نظام اسلامی
سیاست داخلی ایران
سیاست بین الملل
حوزه علمیه و طلاب
دانشگاه و دانشجویان
اسلام ناب محمدی
آموزش و پرورش
ارتش بیست میلیونی
گنجینه دفاع مقدس
الگوی اسلامی-ایرانی پیشرفت
پاسخ به شبهات ولایت فقیه
فرهنگ بومی و ملی
جنگ نرم و تبلیغات
اتحاد و انسجام اسلامی
بیداری اسلامی ملتها
همت مضاعف
شرح حدیث
انتخابات
ماه مبارک رمضان
راه نمای همسران جوان
درباره امام خامنه ای
چرا می گوییم امام خامنه ای؟
آرشیو سایت
رهسپاریم با ولایت تا شهادت
وبلاگ علمی مقالات مدیریت
.: شهر عشق :.
منطقه آزاد
گروه اینترنتی جرقه داتکو
در برابر نسیم
صل الله علی الباکین علی الحسین
کشکول
انا مجنون الحسین
من هیچم
وبلاگ سید حسن نصرالله
حدائق ذات بهجة
ایــ عزیـــــز ـــــــران
با سید علی تا فتح قدس
رهروان ولایت
بصیرت
امیر قافله صبر و بصیرت
هدایتگر آسمانی
سربازان سید علی خامنه ای
از رهبر چه میدانید؟
جانم فدای رهبر جانبازم
فرمانبر
بسیج شهید چمران شیراز
مرد دفاع
جانم فدای رهبر
شمشیر ولایت
یار ولایت
ما اهل کوفه نیستیم
من باتو هیچگاه نبودم تو با منی
www.خامنه-ای.net/
طرفداران عدالت
موج رهروان ولایت
فدایی رهبر
امام خامنه ای
عشق من امام خامنه ای
فیـــــه ما فیـــــه
رهروان ولایت و امام
دانش آموزان پیرو خط ولایت
عمار امام سیدعلی
مثبت
مکتب ولایت
ولایت فقیه و دفاع از آن
فدائیان ولایت گرگان