سفارش تبلیغ
صبا ویژن
از دشمنی که در سینه ها مخفیانه رخنه می کند و در گوشها آهسته می دمد، بپرهیزید [امام علی علیه السلام]
روح الله تولایی - رهنمودهای امام خامنه ای
  • پست الکترونیک
  • درباره نویسنده پایگاه
  •  RSS 
  • موضوع بندی رهنمودهای امام خامنه ای
  • صفحه اصلی
  • وقتى جنگ تحمیلى شروع شد، مردمِ ما مشغول کارهایشان بودند. تا احساس تهدید شد، جوان از دانشگاه، از بازار، از کارخانه، از روستا، از شهر، از داخلِ زندگیهاى راحت، بیرون آمد و به استقبال خطر رفت، براى دفاع از هویت خود؛ «فمنهم من قضى نحبه و منهم من ینتظر»؛ عده‏اى شهید شدند، عده‏اى جانباز شدند، اکثریت عظیمى هم هنوز هستند - توى صحنه‏اند - و روزبه‏روز بیشتر مى‏شوند.

    من گفته‏ام، تأکید مى‏کنم بر این معنا و با یقین این را عرض مى‏کنم که: جوانِ امروز - جوانِ نسل سوم - در آمادگى خود و شجاعت خود و غیرت خود براى دفاع از هویت دینى و انقلابى خود، از جوانِ نسل اول - که در دوره‏ى جنگ تحمیلى و دفاع مقدس حضور داشت - هیچ کمتر نیست، شاید هم جلوتر است. این است حقیقت آن انقلابى که جوشیده‏ى از ایمانهاى مردم و اعتقاد مردم و خواست حقیقى مردم است. حالا چهار نفر آدمِ دلداده‏ى به بیگانه یا پول‏گرفته‏ى از بیگانه - همه‏شان یکجور نیستند - بیایند یک چیزى بگویند، اما واقعیت قضیه این است. واقعیت قضیه این است که انقلاب، مال مردم است، مردم انقلاب را مال خودشان مى‏دانند، از انقلابشان خشنودند، چون مى‏بینند که راهِ رسیدن به سعادت، به نیکبختى، به درجاتِ عالىِ انسانى - از لحاظ مادى و معنوى - راهى است که انقلاب به آنها نشان مى‏دهد، که راهِ اسلام است؛ راه تعالیمِ نجات‏بخشِ اسلام است.

     



    روح الله تولایی ::: سه شنبه 85/12/15::: ساعت 2:13 عصر
    نظرات شما:
    موضوع: رهبری جهان اسلام

    نکته اول – که اصلی ترین عنصر تشکیل دهنده ی نظام است –عبارت است از اسلام گرایی وتکیه برمبانی مستحکم اسلامی وقرآنی....

    امام بر روى اسلام تکیه کرد؛ به اسم اسلام قانع نشد؛ بر این اصرار ورزید که باید قوانین اسلامى در تمام گوشه و کنار دستگاههاى دولتى و حکومتى حاکم شود. البته این کار، یک کار بلندمدّت بود. امام هم این را مى‏دانست که در کوتاه‏مدّت، این مقصود تحقّق پیدا نمى‏کند؛ اما راه را باز کرد و حرکت را شروع نمود و جهت را نشان داد و همه فهمیدند که باید به معناى حقیقى کلمه به سمت احکام و تعالیم اسلام و ساخت اسلامى براى نظام و جامعه حرکت کنند تا بتوانند عدالت را تأمین، فقر را برطرف و فساد را ریشه‏کن کنند؛ تا بتوانند دردهاى مزمنى را که بر این ملت تحمیل شده است، جبران کنند...

    عنصر دومى که امام به آن حدّاکثر توجّه را کرد، عنصر «مردم» بود...

    به معنای حقیقی کلمه به اصالت عنصر مردمداری نظام اسلامی معتقد بود و مردم را در چند عرصه مورد توجه دقیق ...قرار داد0

    عرصه اول عرصه اول عرصه تکیه ی نظام به ارای مردم است ....

    عرصه دوم عرصه تکلیف مسئولان در قبال مردم است ...

    عرصه سوم - که باز بر محور مردم حرکت مى‏کند - عبارت است از بهره‏بردارى از فکر و عمل مردم در راه اعتلاى کشور؛ یعنى استعدادها را شکوفا کردن و معطل نگذاشتن...

    عرصه چهارم درخصوص توجه امام به مردم عبارت است از لزوم آگاه سازی دائمی مردم...

    عنصر سومى که براى امام اهمیت داشت، نظم و قانون بود. لذا حتّى قبل از آن‏که انقلاب به پیروزى برسد، امام دولت معیّن کرد.

    عنصر اساسى چهارم که امام آن را در پایه‏هاى نظام جمهورى اسلامى کار گذاشت - و بحمداللَّه مایه ماندگارى نظام شد - مسأله دشمن‏ستیزى و سلطه‏ستیزى است. امام یک لحظه نه خود از کید و مکر و حیله دشمن غفلت کرد و نه گذاشت که مسؤولان غفلت کنند.

    (فرازی از بیانات رهبر معظم انقلاب در اجتماع زائران مرقد امام 14/3/1380)



    روح الله تولایی ::: شنبه 85/11/21::: ساعت 9:0 صبح
    نظرات شما:
    موضوع: رهبری جهان اسلام

    دوران دهساله‏ى حیات مبارک امام خمینى (رضوان اللَّه‏تعالى‏علیه)، الگو و نمونه‏ى حیات جامعه‏ى انقلابى ماست و خطوط اصلى انقلاب، همان است که امام ترسیم فرموده است. دشمنان خام‏طمع و کوردل که گمان کردند با فقدان امام خمینى، دوران جدید با مشخصاتى متمایز از دوران امام خمینى (قدّس‏سرّه) آغاز شده است، سخت در اشتباهند. امام خمینى، یک حقیقت همیشه زنده است. نام او پرچم این انقلاب، و راه او راه این انقلاب، و اهداف او اهداف این انقلاب است. امت امام و شاگردان او که از سرچشمه‏ى فیاض آن موجود ملکوتى سیراب شده و عزت و کرامت اسلامى و انسانى خود را در آن جسته‏اند، اکنون شاهد آنند که ملتهاى دیگر، حتّى ملتهاى غیرمسلمان، نسخه‏ى تعالیم انقلابى آن قائد عظیم را مایه‏ى نجات خود دانسته و آزادى و عزت خویش را در آن یافته‏اند. امروز به برکت نهضت آن یگانه‏ى دوران، مسلمانان در همه‏جا بیدار شده‏اند و کاخ امپراتوریهاى سلطه‏ى ظالمانه، رو به ویرانى نهاده است. ملتها ارزش قیام ملى را دریافته و غلبه‏ى خون بر شمشیر را تجربه مى‏کنند و همه در همه‏جا، چشم به ملت مقاوم ونستوه ایران دوخته‏اند.



    روح الله تولایی ::: جمعه 85/11/20::: ساعت 9:0 صبح
    نظرات شما:
    موضوع: رهبری جهان اسلام

    دنیای اسلام باید در مقابل اهانت رژیم صهیونیستی به مسجدالاقصی

    واکنش جدی نشان دهد.

    مسئله مسجدالاقصی مسئله ای دینی و مشترک میان همه مسلمانان است. واکنش دنیای اسلام به این حرکت اهانت آمیز باید به گونه ای باشد که موجب پشیمانی رژیم اشغالگر قدس شود زیرا سکوت در این قضیه به هیچ وجه جایز نیست.

    رهبر انقلاب اسلامی با اشاره به فتنه تغییر جنگ فلسطینی – صهیونیستی به جنگ فلسطینی – فلسطینی و ابراز تأسف از کشته شدن فلسطینی ها از هرگروه در این درگیریها خاطرنشان کردند: همه، اعم از گروههای فلسطینی و کشورهای اسلامی باید تلاش کنند تا دشمن در توطئه خود موفق نشود و آتش جنگ داخلی به سرعت فروکش کند.

    پیروزی حزب الله لبنان در مقابل رژیم صهیونیستی، موفقیت حماس در فلسطین و پیشرفتهای نظام جمهوری اسلامی ایران در عرصه های مختلف، موارد برجسته از تحقق وعده الهی است که امید و ایستادگی را در مسلمانان روزافزون کرده است.

    ایمان واحد عامل اساسی در اتحاد و همبستگی مسلمانان بوده است و ما باید به تکلیف اسلامی خود و آنچه برای بیداری اسلامی لازم باشد عمل کنیم.

    رهبر انقلاب اسلامی روحیه استقامت و نشاط انقلابی را در مردم ایران، به ویژه جوانان، در مقایسه با سالهای قبل، بیشتر و بسیار روزافزون دانستند و تأکید کردند: جهانیان در بیست و دوم بهمن امسال نیز روحیه قوی و نشاط انقلابی بسیار بالای مردم ایران را خواهند دید.

     



    روح الله تولایی ::: پنج شنبه 85/11/19::: ساعت 10:0 صبح
    نظرات شما:
    موضوع: رهبری جهان اسلام

    آنان که خاک را به نظر کیمیا کنند    آیا شود که گوشه چشمی به ما کنند

     

    در روز ورود بر حر چه گفتی که تا روز دهم محرم دل در دل نداشت و با چه نگاهی او را مجذوب خود کردی که تا روز قیامت در لغت نامه عاشورا ، آزادگی از او نام گرفت.

    "... در این هنگام حرّبن‌یزید ریاحی، به پیش عمربن‌سعد آمد و گفت: «آیا قصد داری با حسین بجنگی؟» عمر گفت: «آری، به خدا قسم می‌خواهم جنگی کنم که کمترین چیزش آن باشد که سرها از بدنها جدا و دستها از پیکرها قطع گردد

    حرّ از شنیدن این سخنان از یاران خود فاصله گرفت و در حالی که بدنش می‌لرزید به گوشه‌ای رفت.

    مهاجربن‌اوس به او گفت: «ای حر کار تو مرا به شکّ انداخته است اگر از من می‌پرسیدند شجاعترین مرد کوفه کیست؟ هرگز از تو تجاوز نمی‌کردم و فرد دیگری را نمی‌گفتم، پس چرا به خود می‌لرزی؟

    حرّ در پاسخ گفت: «به خدا قسم خودم را در میان بهشت و دوزخ مخیّر می‌بینم. ولی به خدا سوگند، چیزی را بر بهشت ترجیح نمی‌دهم، اگر چه بدنم پاره‌پاره شود و مرا بسوزانند

    اسب سواری به تاخت به این سو می آید ؛ او حر است که شرمنده و پریشان امام را شفیع بین خود و خدای خود می داند .متحیر به یک سو خیره شده اند و قلم در بیان تصویر کشیدن این لحظات ناتوان است که فرزند علی بن ابیطالب در برابر حر چه با محبت او را در آغوش می کشد.

    "سپس بر اسب خود نهیب زد و به قصد خیمه‌گاه حسین(ع) حرکت کرد در حالی که دو دست خود را بر سر گذاشته بود و می‌گفت: «خداوندا! به سوی تو انابه می‌کنم؛ توبۀ مرا بپذیر؛ زیرا من دوستان تو و فرزندان دختر پیغمبر تو را مرعوب ساختم.» به حسین(ع) عرضه داشت: «جانم فدای تو باد. من آن کسی هستم که بر تو سخت گرفتم و نگذاشتم به مدینه برگردی. گمان نمی‌کردم این مردم کار را به اینجا بکشانند. اینک توبه نموده و به سوی خدا بازمی‌گردم. آیا توبۀ من پذیرفته است؟»

    حسین(ع) فرمود: «آری خداوند توبۀ تو را قبول خواهد کرد، پیاده شو.» حرّ گفت: «سواره در راه تو بجنگم بهتر است از پیاده شدن، زیرا بالاخره از است سرنگون خواهم شد و چون من نخستین کسی بودم که راه بر تو سدّ کردم اجازه فرما نخستین کسی باشم که در راه تو کشته می‌شوم شاید از کسانی شوم که روز قیامت با جدّت محمد(ص) مصافحه می‌کنند

    پس از آن حسین(ع) به او اجازه داد. حرّ شروع به جنگیدن نمود و نیکو مقاتله کرد تا آنکه عدّه‌ای از شجاعان و دلیران را کشت و خود پس از لحظه‌ای، به شهادت رسید. بدن او را نزد حسین(ع) بردند. آن حضرت خاکها از چهرۀ حرّ پاک می‌کرد و می‌فرمود: تو آزادمردی آنچنانکه مادرت تو را «حرّ» نام نهاد و تو در دنیا و آخرت آزاده‌ای.»"

     



    روح الله تولایی ::: یکشنبه 85/11/8::: ساعت 10:0 صبح
    نظرات شما:
    موضوع: رهبری جهان اسلام

    علی انسانی شاعر، مادح و ذاکر اهل بیت(ع) که کودکی زندگیش عجینِ با ذکر مناقب و مراثی ائمه معصومین(ع) بوده و به ذکر مناقب اهل‌بیت(ع)پرداخته است.
    او با اشاره به شخصیت و ویژگیهای حضرت آیت الله خامنه‌ای در عرصه هنر و ادبیات می گوید: شخصیت ایشان در زمینه ذوق هنری و ادبی و نیز تسلط بر شعر و ادبیات و آئین تاریخی و حماسی بی بدیل است و اشراف کامل دارند. هر کس با تأمل و تفکر در نقدها، تشویق ها و نگاه ها می تواند به این درک و درایت عمیق پی ببرد.
    او به دقت آقا در هماهنگی حرکات دست و صورت مداحان و ذاکران اشاره می کند و از مجلسی که در آن شعری را خوانده می‌گوید : "حضرت آیت الله خامنه‌ای پس از پایان مراسم فرمودند: غزل را باید با لحن خاص و متناسب با حرکت دست و اشارات صورت بیان کرد."
    انسانی، نقدها، انتقادها و صراحت لهجه ایشان را اینگونه توصیف می کند: "حضرت آیت الله خامنه‌ای مداحان را از تکرار ابیات شعر برحذر می دارند و در یکی از مراسمها یکی از مسئولین دفتر این نکته را گوشزد کرد که من گفتم گاهی اوقات تکرار یک مصرع برای یادآوری مصرع بعدی است و متقاعد شد."



    روح الله تولایی ::: جمعه 85/11/6::: ساعت 10:0 صبح
    نظرات شما:
    موضوع: رهبری جهان اسلام

    مطلب مناسبِ مهم در این موقعیت، مسائل مربوط به محرّم و آثار محرّم است که در طول تاریخ، جامعه اسلامى از برکات حادثه عاشورا بهره‏هاى زیادى برده است. در انقلاب بزرگ ملت ایران هم، عاشورا و خاطره حسین‏بن‏على علیه‏السّلام و قضایاى محرّم، نقشى اساسى داشت. موضوع عاشورا، یک موضوع تمام نشدنى و همیشگى است. چرا این حادثه، این‏قدر در تاریخ اسلام تأثیرات بزرگى گذاشته است؟ به نظر بنده، موضوع عاشورا، از این جهت کمال اهمیت را دارد که فداکارى و از خودگذشتگى‏اى که در این قضیه انجام گرفت، یک فداکارى استثنایى بود. از اوّل تاریخ اسلام تا امروز، جنگها و شهادتها و گذشتها، همیشه بوده است و ما هم در زمان خودمان، مردم زیادى را دیدیم که مجاهدت کردند و از خود گذشتگى به خرج دادند و شرایط سختى را تحمّل کردند. این همه شهدا، این همه جانبازان، این همه اسراى ما، آزادگان ما، خانواده‏هایشان و بقیه کسانى که در سالهاى بعد از انقلاب یا اوان انقلاب فداکارى کردند، همه جلوِ چشم ما هستند. در گذشته هم حوادثى بوده است و در تاریخ آنها را خوانده‏اید. اما، هیچ کدام از این حوادث، با حادثه عاشورا قابل مقایسه نیست؛ حتّى شهادت شهداى بدر و احد و زمان صدراسلام. انسان تدبّر که مى‏کند، مى‏فهمد چرا از زبان چند نفر از ائمّه ما علیهم‏السّلام، نقل شده است که خطاب به سیدالشهدا علیه‏الصّلاةوالسّلام فرموده‏اند: «لایوم کیومک یا اباعبداللَّه»؛ یعنى هیچ حادثه‏اى مثل حادثه تو و مثل روز تو نیست. چون عاشورا یک واقعه استثنایى بود. لُبّ و جوهر حادثه عاشورا این است که در دنیایى که همه جاى آن را ظلمت و فساد و ستم گرفته بود، حسین‏بن‏على علیه‏السّلام براى نجات اسلام قیام کرد و در این دنیاى بزرگ، هیچ‏کس به او کمک نکرد!

     ادامه مطلب...

    روح الله تولایی ::: پنج شنبه 85/11/5::: ساعت 10:0 صبح
    نظرات شما:
    موضوع: رهبری جهان اسلام

    ما مبلّغان، زیر نام حسین‏بن‏على تبلیغ مى‏کنیم. این فرصت بزرگ را یادِ این بزرگوار به مبلّغان دین بخشیده است، که بتوانند تبلیغ دین را در سطوح مختلف انجام بدهند. هر یک از آن سه عنصر باید در تبلیغ ما نقش داشته باشد؛ هم صِرف پرداختن به عاطفه و فراموش کردن جنبه‏ى منطق و عقل که در ماجراى حسین‏بن‏على (علیه‏السّلام) نهفته است، کوچک کردن حادثه است، هم فراموش کردن جنبه‏ى حماسه و عزت، ناقص کردن این حادثه‏ى عظیم و شکستن یک جواهر گرانبهاست؛ این مسأله را باید همه - روضه‏خوان، منبرى و مداح - مراقب باشیم.

     

    تبلیغ یعنى چه؟ تبلیغ یعنى رساندن؛ باید برسانید. به کجا؟ به گوش؟ نه؛ به دل. بعضى از تبلیغ‏هاى ما حتى به گوش هم درست نمى‏رسد! گوش هم حتى آن را تحمل و منتقل نمى‏کند! گوش که گرفت، مى‏دهد به مغز؛ قضیه این‏جا نباید تمام بشود، بلکه باید بیاید در دل نفوذ و رسوخ کند و به هویت ما هویت مستمع - تبدیل شود. تبلیغ براى این است. ما تبلیغ نمى‏کنیم فقط براى این‏که چیزى گفته باشیم؛ ما تبلیغ مى‏کنیم براى این‏که آنچه را که موضوع تبلیغ است، در دل مخاطب وارد شود و نفوذ کند. آن چیست؟ آن، همه‏ى آن چیزهایى است که در اسلام به عنوان ارزش، مورد حمایت جان و حرم و ناموس حضرت ابى‏عبداللَّه (علیه‏السّلام) قرار گرفت، که همه‏ى پیغمبران و اولیاى الهى دیگر و وجود مقدس رسول‏اللَّه هم همین‏طور عمل کردند، که البته مظهرش حسین‏بن‏على (علیه‏السّلام) است. ما مى‏خواهیم منطق دین، ارزش‏هاى دینى، اخلاق دینى و همه‏ى چیزهایى را که در بناى یک شخصیت انسانى بر مبناى دین تأثیر دارد، تبلیغ کنیم؛ براى این‏که مخاطب ما به همین شخصیت دینى تبدیل شود.

     ادامه مطلب...

    روح الله تولایی ::: چهارشنبه 85/11/4::: ساعت 10:0 صبح
    نظرات شما:
    موضوع: رهبری جهان اسلام

    عاشورا یک حادثه‏ى تاریخىِ صرف نبود؛ عاشورا یک فرهنگ، یک جریان مستمر و یک سرمشق دائمى براى امت اسلام بود. حضرت ابى‏عبداللَّه (علیه‏السّلام) با این حرکت - که در زمان خود داراى توجیه عقلانى و منطقى کاملاً روشنى بود - یک سرمشق را براى امت اسلامى نوشت و گذاشت. این سرمشق فقط شهید شدن هم نیست؛ یک چیزِ مرکب و پیچیده و بسیار عمیق است. سه عنصر در حرکت حضرت ابى‏عبداللَّه (علیه‏السّلام) وجود دارد: عنصر منطق و عقل، عنصر حماسه و عزت، و عنصر عاطفه.

     

    عنصر منطق و عقل در این حرکت، در بیانات آن بزرگوار متجلى است؛ قبل از شروع این حرکت، از هنگام حضور در مدینه تا روز شهادت. جمله، جمله‏ى این بیانات نورانى، بیان‏کننده‏ى یک منطق مستحکم است. خلاصه‏ى این منطق هم این است که وقتى شرایط وجود داشت و متناسب بود، وظیفه‏ى مسلمان، «اقدام» است؛ این اقدام خطر داشته باشد در عالى‏ترین مراحل، یا نداشته باشد. خطرِ بالاترین، آن است که انسان جان خود و عزیزان و نوامیس نزدیک خود - همسر، خواهر، فرزندان و دختران - را در طبق اخلاص بگذارد و به میدان ببرد و در معرض اسارت قرار دهد. اینها چیزهایى است که از بس تکرار شده، براى ما عادى شده، در حالى که هر یک از این کلمات، تکان‏دهنده است. بنابراین، حتى اگر خطر در این حد هم وجود داشته باشد، وقتى شرایط براى اقدام متناسبِ با این خطر وجود دارد، انسان باید اقدام کند و دنیا نباید جلوى انسان را بگیرد؛ ملاحظه‏کارى و محافظه‏کارى نباید مانع انسان شود؛ لذت و راحت و عافیتِ جسمانى نباید مانع راهِ انسان شود؛ انسان باید حرکت کند. اگر حرکت نکرد، ارکان ایمان و اسلام او بر جا نیست. «انّ رسول‏اللَّه (صلّى‏اللَّه‏علیه‏وآله) قال: من رأى سلطانا جائرا مستحلّا لحرم اللَّه و لم یغیّر علیه بفعل و لاقول کان حقّا على‏اللَّه ان یدخله مدخله»؛ منطق، این است. وقتى اساس دین در خطر است، اگر شما در مقابل این حادثه‏ى فزیع، با قول و فعل وارد نشوید، حقِ على‏اللَّه است که انسان بى‏مسؤولیت و بى‏تعهد را با همان وضعیتى که آن طرف مقابل - آن مستکبر و آن ظالم - را با آن روبه‏رو مى‏کند، مواجه کند.

     

    حسین‏بن‏على (علیه‏السّلام) در خلال بیانات گوناگون - در مکه و مدینه و در بخش‏هاى مختلف راه، و در وصیت به محمدبن‏حنفیه این وظیفه را تبیین کرده و آن را بیان فرموده است. حسین‏بن‏على (علیه‏السلام) عاقبتِ این کار را مى‏دانست؛ نباید تصور کرد که حضرت براى رسیدن به قدرت - که البته هدف آن قدرت، مقدس است - چشمش را بست و براى آن قدرت حرکت کرد؛ نه، هیچ لزومى ندارد که یک نگاه روشنفکرانه ما را به این‏جا بکشاند. نخیر، عاقبت این راه هم بر حسب محاسبات دقیق براى امام حسین (علیه‏السّلام) با روشن‏بینى امامت قابل حدس و واضح بود؛ اما «مسأله» آن‏قدر اهمیت دارد که وقتى شخصى با نفاستِ جان حسین‏بن‏على (علیه‏السّلام) در مقابل این مسأله قرار مى‏گیرد، باید جان خود را در طبق اخلاص بگذارد و به میدان ببرد؛ این براى مسلمان‏ها تا روز قیامت درس است و این درس عمل هم شده است و فقط این‏طور نبوده که درسى براى سرمشق دادن روى تخته‏ى سیاه بنویسند، که بعد هم پاک بشود؛ نه، این با رنگ الهى در پیشانى تاریخ اسلام ثبت شد و ندا داد و پاسخ گرفت، تا امروز.

     

    در محرّم سال 42، امامِ بزرگوار ما از این ممشاء استفاده کرد و آن حادثه‏ى عظیم پانزده خرداد به وجود آمد. در محرّم سال 1357 هم امام عزیز ما باز از همین حادثه الهام گرفت و گفت: «خون بر شمشیر پیروز است» و آن حادثه‏ى تاریخى بى‏نظیر - یعنى انقلاب اسلامى - پدید آمد. این، مالِ زمان خود ماست؛ جلوى چشم خود ماست؛ ولى در طول تاریخ هم این پرچم براى ملت‏ها پرچمِ فتح و ظفر بوده است و در آینده هم باید همین‏طور باشد و همین‏طور خواهد بود. این بخشِ «منطق»، که عقلانى است و استدلال در آن هست. بنابراین، صرفِ یک نگاه عاطفى، حرکت امام حسین را تفسیر نمى‏کند و بر تحلیل جوانب این مسأله قادر نیست.

     

    عنصر دوم، حماسه است؛ یعنى این مجاهدتى که باید انجام بگیرد، باید با عزت اسلامى انجام بگیرد؛ چون «العزّةللَّه و لرسوله و للمؤمنین». مسلمان در راهِ همین حرکت و این مجاهدت هم، بایستى از عزت خود و اسلام حفاظت کند. در اوج مظلومیت، چهره را که نگاه مى‏کنى، یک چهره‏ى حماسى و عزتمند است. اگر به مبارزات سیاسى، نظامىِ گوناگونِ تاریخ معاصر خودمان نگاه کنید، حتى آنهایى که تفنگ گرفته‏اند و به جنگ رویاروى جسمى اقدام کرده‏اند، مى‏بینید که گاهى اوقات خودشان را ذلیل کردند! اما در منطق عاشورا، این مسأله وجود ندارد؛ همان جایى هم که حسین‏بن‏على (علیه‏السّلام) یک شب را مهلت مى‏گیرد، عزتمندانه مهلت مى‏گیرد؛ همان جایى هم که مى‏گوید: «هل من ناصرٍ» - استنصار مى‏کند - از موضع عزت و اقتدار است؛ آن جایى که در بین راه مدینه تا کوفه با آدم‏هاى گوناگون برخورد مى‏کند و با آنها حرف مى‏زند و از بعضى از آنها یارى مى‏گیرد، از موضع ضعف و ناتوانى نیست؛ این هم یک عنصر برجسته‏ى دیگر است. این عنصر در همه‏ى مجاهداتى که رهروان عاشورایى در برنامه‏ى خود مى‏گنجانند، باید دیده شود. همه‏ى اقدام‏هاى مجاهدت‏آمیز - چه سیاسى، چه تبلیغى، چه آن‏جایى که جاى فداکارى جانى است - باید از موضع عزت باشد. در روز عاشورا در مدرسه‏ى فیضیه، چهره‏ى امام را نگاه کنید: یک روحانى‏اى که نه سرباز مسلح دارد و نه یک فشنگ در همه‏ى موجودى خود دارد، آن‏چنان با عزت حرف مى‏زند که سنگینى عزت او، زانوى دشمن را خم مى‏کند؛ این موضع عزت است. امام در همه‏ى احوال همین‏طور بود؛ تنها، بى‏کس، بدون عِدّه و عُدّه، اما عزیز؛ این چهره‏ى امام بزرگوار ما بود. خدا را شکر کنیم که ما در زمانى قرار گرفتیم که یک نمونه‏ى عینى از آنچه را که بارها و سال‏ها گفته‏ایم و خوانده‏ایم و شنیده‏ایم، جلوى چشم ما قرار داد و به چشم خودمان او را دیدیم؛ و او، امام بزرگوار ما بود.

     

    عنصر سوم، عاطفه است؛ یعنى هم در خود حادثه و هم در ادامه و استمرار حادثه، عاطفه یک نقش تعیین‏کننده‏اى ایجاد کرده است، که باعث شد مرزى بین جریان عاشورایى و جریان شیعى با جریان‏هاى دیگر پیدا شود. حادثه‏ى عاشورا، خشک و صرفاً استدلالى نیست، بلکه در آن عاطفه با عشق و محبت و ترحم و گریه همراه است. قدرت عاطفه، قدرت عظیمى است؛ لذا ما را امر مى‏کنند به گریستن، گریاندن و حادثه را تشریح کردن. زینب کبرى (سلام‏اللَّه‏علیها) در کوفه و شام منطقى حرف مى‏زند، اما مرثیه مى‏خواند؛ امام سجاد بر روى منبر شام، با آن عزت و صلابت بر فرق حکومت اموى مى‏کوبد، اما مرثیه مى‏خواند. این مرثیه‏خوانى تا امروز ادامه دارد و باید تا ابد ادامه داشته باشد، تا عواطف متوجه بشود. در فضاى عاطفى و در فضاى عشق و محبت است که مى‏توان خیلى از حقایق را فهمید، که در خارج از این فضاها نمى‏توان فهمید. این سه عنصر، سه عنصر اصلىِ تشکیل‏دهنده‏ى حرکت عاشورایى حسین‏بن‏على (ارواحنافداه) است که یک کتاب حرف است و گوشه‏اى از مسائل عاشوراى حسینى است؛ اما همین یک گوشه براى ما درس‏هاى فراوانى دارد.



    روح الله تولایی ::: سه شنبه 85/11/3::: ساعت 12:8 عصر
    نظرات شما:
    موضوع: رهبری جهان اسلام

    مسئله‏ى «غدیر» یک مسئله‏ى تاریخىِ صرف نیست؛ نشانه‏اى از جامعیت اسلام است. اگر نبى‏مکرم - که در طول ده سال، یک جامعه‏ى بدوىِ آلوده‏ى به تعصبات و خرافات را با آن مجاهدتهاى عظیمى که آن بزرگوار انجام داد و به کمک اصحاب باوفایش به یک جامعه‏ى مترقى اسلامى تبدیل کرد - براى بعد از این ده سال، فکرى نکرده بود و نقشه‏اى در اختیار امت نگذاشته بود، این کار ناتمام بود. رسوبات تعصبات جاهلى به قدرى عمیق بود که شاید براى زدودن آنها سالهاى بسیار طولانى نیاز بود. ظواهر، خوب بود؛ ایمان مردم، ایمان خوبى بود؛ البته همه در یک سطح نبودند؛ بعضى در زمان وفات پیغمبر اکرم یک سال بود، شش ماه بود، دو سال بود که اسلام آورده بودند؛ آن هم هیمنه‏ى قدرت نظامى پیغمبر همراه با جاذبه‏هاى اسلام، اینها را به اسلام کشانده بود. همه که جزو آن مسلمانان عمیقِ دوران اول نبودند. براى پاک کردن رسوبات جاهلى از اعماق این جامعه و مستقیم نگه داشتن خط هدایت اسلامى بعد از ده سالِ زمان پیغمبر، یک تدبیرى لازم بود. اگر این تدبیر انجام نمى‏شد، کار ناتمام بود. این که در آیه‏ى مبارکه‏ى سوره‏ى مائده مى‏فرماید: «الیوم اکملت لکم دینکم و اتممت علیکم نعمتى»، تصریح به همین معناست که این نعمت - نعمت اسلام، نعمت هدایت، نعمت نشان دادن صراط مستقیم به جامعه‏ى بشریت - آن وقتى تمام و کامل مى‏شد که نقشه‏ى راه براى بعد از پیغمبر هم معین باشد؛ این یک امر طبیعى است.

    این کار را پیغمبر در غدیر انجام دادند؛ امیرالمؤمنین را که از لحاظ شخصیت - چه شخصیت ایمانى، چه شخصیت اخلاقى، چه شخصیت انقلابى و نظامى، چه شخصیت رفتارى با قشرهاى مختلف افراد - یک فرد ممتاز و منحصر بفردى بود، منصوب کردند و مردم را به تبعیت از او موظف کردند. این هم فکر پیغمبر نبود، این هدایت الهى بود، دستور الهى بود، نصب الهى بود؛ مثل بقیه‏ى سخنان و هدایتهاى نبى مکرم که همه، الهام الهى بود. این دستور صریح پروردگار به پیغمبر اکرم بود، پیغمبر اکرم هم این دستور را عمل کردند. مسئله‏ى غدیر این است؛ یعنى نشان‏دهنده‏ى جامعیت اسلام و نگاه به آینده و آن چیزى که در هدایت و زعامت امت اسلامى شرط است. آن چیست؟ همان چیزهایى که شخصیت امیرالمؤمنین، مظهر آنهاست: یعنى «تقوا»، «تدین»، «پایبندى مطلق به دین»، «ملاحظه‏ى غیر خدا و غیر راه حق را نکردن»، «بى‏پروا در راه خدا حرکت کردن»، «برخوردارى از علم»، «برخوردارى از عقل و تدبیر»، «برخوردارى از قدرت عزم و اراده»؛ این یک عمل واقعى و در عین حال نمادین است. امیرالمؤمنین را با همین خصوصیات نصب کردند، در عین حال این نماد زعامت امت اسلامى در طول عمر اسلام - هر چه که بشود - همین عمل است؛ یعنى نماد زعامت و رهبرى اسلامى در طول زمان همین است، همان چیزى که در انتخاب الهى امیرالمؤمنین تحقق پیدا کرد. غدیر، یک چنین حقیقتى است.

    ما شیعیان و پیروان اهل بیت، هزاران بار خدا را شکر مى‏گزاریم که چشم ما را به این حقیقت باز کرد، دل ما را پذیراى این حقیقت کرد، ما را در محیطهایى به دنیا آورد و پرورش داد که این حقیقت در آن محیطها جا افتاده بود؛ اینها خیلى نعمتهاى بزرگى است.

     



    روح الله تولایی ::: سه شنبه 85/10/19::: ساعت 10:5 عصر
    نظرات شما:
    موضوع: رهبری جهان اسلام

    <   <<   11   12   13   14   15   >>   >
    >> به پایگاه مجموعه رهنمود های موضوع بندی شده امام خامنه ای (مدظله العالی) بسیار خوش آمدید. خواهشمند است پیشنهادات و انتقادات سازنده و ارزشمند خود را برای ما به ایمیل زیر ارسال فرمایید: ruhollah1363@gmail.com

    > رهنمود های امام خامنه ای<<

    >>اشتراک در خبرنامه سایت<<
     


    >> درباره نویسنده سایت<<
    روح الله تولایی - رهنمودهای امام خامنه ای
    روح الله تولایی
    رهسپاریم با ولایت تا شهادت


    >>محاسبه اوقات شرعی ایران <<

    >>لینک های دوستان<<
    >>سرویس پشتیبانی سایت<<