حجت الاسلام المسلمین فلاح زاده دیروز هم از آداب سفر برایمان گفت .
در آغاز سخن به نقل از اصول کافی نوشته مرحوم کلینی گفت : پیامبر در سفر آنگاه که از بلندی به پایین می آمدند تسبیح می گفتند و آن هنگام که به سمت بالا حرکت می کردند؛ تکبیر.
وی از نوشتن وصیت قبل از سفر، تعیین وقت مناسب برای سفر، آرامش در سفر و… از مهمترین آداب مسافرت ذکر کرد.
…این بار مردان و زنان مومنی را می بینم که به عشق رهبر می خوانند :"خونی که در رگ ماست هدیه به رهبر ماست."
اگر انشاءاللَّه تلاوت قرآن در جامعهى ما همگانى شود، همه بتوانند قرآن را صحیح بخوانند و همهى خانهها موج شوق به تلاوت قرآن را در خود جاى بدهند، آن وقت ما امیدمان به اینکه جامعهى اسلامى و قرآنىِ به معناى واقعى در این کشور تشکیل بشود، بیشتر خواهد شد. ما امروز یک حکومت اسلامى و یک جامعهى اسلامى هستیم؛ اما این قدمهاى اول است. آن مقدارى که ما از اسلام داخل کشورمان و داخل حکومتمان در گفتار و کردار دولتمردانمان مشاهده میکنیم، این، آن اقلِ قلیل از اسلام است؛ این کمتر از آن چیزى است که براى یک جامعهى اسلامى مورد نیاز است. همهى برکاتى که تا امروز بر نظام جمهورى اسلامى مترتّب شده، بر همین اقل قلیل مترتّب شده است. اگر ملت ایران توانستند بت استبداد را در این کشور بشکنند و فرو بریزند، اگر ملت ایران این جرئت و دلیرى را پیدا کردند که احساس کنند میتوانند حرف زور را از هیچکس در دنیا نپذیرند و زیر بار آن نروند، اگر مىبینید جوانهاى ما در میدانهاى علمى و عرصههاى علمى به پیش میتازند و با یک تصاعد هندسى همینطور جلو و پیش میروند - خوشبختانه روزبهروز دامنهى پیشرفت علمى در کشور ما گستردهتر میشود - و اگر مىبینید نشانههایى از اجراى عدالت در کشور ما هست - که البته عرض کردم فقط نشانههایى از اجراى عدالت هست، تا اجراى عدالتِ به معناى کامل هنوز فاصله داریم - اگر اینها را مشاهده میکنید و خلاصه اگر مىبینید در جامعه و کشور ما، معروف اسلامى، معروف و منکر اسلامى، منکر است، این به برکت همین اقل قلیل اسلامى است که ما در جامعهمان داریم. هر چه ما بتوانیم دامنهى معرفت اسلامى، روحیهى اسلامى و فهم اسلامى را توسعه بدهیم، این دستاوردها بیشتر و بیشتر و بیشتر خواهد شد و براى کشورهاى دیگر هم الگو خواهد شد.
ماه رمضان مثل باران رحمتى بر فضاى زندگى ما مىبارد؛ آلودگیها، زیادیها، زنگار گرفتگیها و کثافتهایى را که به دست خود ما در محیط زندگى و در جان و دلمان پدید آمده است، مىشوید و فضا را مصفا و دلها را نورانى مىکند؛
از شرایط دعا، اجتناب از گناه و توبه است. این شبها هم شبهاى توبه است. همه دچار گناه و تخلف هستیم. تخلفها کوچک و بزرگ دارد. از خداى متعال باید عذرخواهى و استغفار و طلب بخشش و توبه کنیم و به سوى خدا برگردیم. عزم ما باید این باشد که از ما گناه سر نزند. گاهى انسان عزم مىکند و تصمیم مىگیرد که گناه نکند؛ بعد دچار غفلت و اشتباه مىشود و لغزش پیدا مىکند؛ باز همین گناه سراغ انسان مىآید؛ بار دیگر باید توبه و استغفار کند؛ منتها استغفار باید جدى و حقیقى باشد. گناه نکردن باید یک قصد واقعى و جدى باشد. دربارهى دعا و استجابت دعا در روایت دارد که: «و لیخرج من مظالم الناس»؛ انسان باید از مظلمهى مردم خارج شود تا دعایش قبول شود. در روایت دیگر دارد که خداى متعال به حضرت موسى خطاب فرمود: «یا موسى ادعنى بالقلب النقى واللسان الصادق». با دل پاک و زبان راستگو با خداى متعال حرف بزنید و دعا کنید؛ دعا قطعاً مستجاب خواهد شد.
الحمدللَّه رب العالمین. والصّلاة والسّلام على سیدنا محمّد و آله الطاهرین. و لعنة اللَّه على اعدائهم اجمعین. قالاللَّه الحکیم: «شهر رمضان الذى انزل فیه القرآن، هدى للنّاس و بیّنات من الهدى و الفرقان»
ماه رمضان فرصت خوبى براى خودسازى است. ماهمان ماده خام هستیم کهاگرروى خودمان کارکردیم و توانستیم این ماده خام رابه شکلهاى برترتبدیل کنیم، آن کار لازم در زندگى راانجام دادهایم. هدفِ حیات همین است. واى به حال کسانى که روى خودشان از لحاظ علم و عمل کارى نکنند و همانطور که وارد دنیا شدند، به اضافه پوسیدگیها و ضایعات و خرابیها و فسادها که در طول زندگى براى انسان پیش مى آید، از این دنیا بروند. مؤمن باید بهطور دائم روى خودش کار کند؛ بهطور دائم. نه اینکه خیال کنید «بهطور دائم» زیادى است یا نمىشود؛ نه. هم مىشود، هم زیادى نیست. اگر کسى مراقب خود باشد؛ مواظب باشد کارهاى ممنوع و کارهایى را که خلاف است انجام ندهد و راه خدا را با جدیّت بپیماید، موفّق مىشود. این، همان خودسازى دائمى است و برنامه اسلام، متناسب با همین خودسازىِ بهطور دائم است.
این نماز پنجگانه - پنج وقت نماز خواندن - ذکر گفتن؛ «ایّاکنعبدوایّاکنستعین» را تکرار کردن؛ رکوع کردن؛ به خاک افتادن و خداى متعال را تسبیح و تحمید و تهلیل کردن براى چیست؟ براى این است که انسان بهطور دائم مشغول خودسازى باشد. منتها گرفتاریها زیاد است و همه گرفتاریم. گرفتارى زندگى؛ گرفتارى معاش؛ گرفتارى امور شخصى؛ گرفتارى اهل و اولاد، و انواع گرفتاریها مانع مى شود که ما به خودمان، آن چنان که شایسته است، برسیم. لذا یک ماه رمضان را که خداى متعال قرار داده است، فرصت مغتنمى است. این ماه را از دست ندهید. مقصودم این است که اگر نمى توانیم بهطور دائم در حال مراقبت و ساختوساز خودمان باشیم، اقلاًّ ماه رمضان را مغتنم بشماریم .شرایط هم در ماه رمضان آماده است. یکى از بزرگترین شرایط، همین روزهاى است که شما مىگیرید. این، یکى از بزرگترین توفیقات الهى است. توفیق یعنى چه؟ توفیق یعنى اینکه خداى متعال چیزى را براى انسان، مناسب بیاورد. با واجب کردن روزه، خداى متعال زمینه مناسبى را براى من و شما بهوجود آورده است که قدرى در این ماه به خودمان برسیم. روزه، نعمت بزرگى است. شکم خالى است و مبارزه با نفس، تا حدودى در اثناى روز، از جهات مختلف وجود دارد: هرچه را دوست دارید، نمىخورید و نمىآشامید و بسیارى از مشتهیات نفسانى را براى خودتان به مدت چند ساعت ممنوع مىکنید. این، یک مبارزه با نفس است؛ مبارزه با هواست، و مبارزه با هوا، در رأس تمام کارهاى نیک و خودسازیها قرار دارد.
ماه رمضان زمینه بسیار خوبى است و خداى متعال این فرصت را به من و شما داده که در این ماه، چنین امکانى را براى خودسازى پیدا کنیم. علاوه براینکه ساعات این ماه بسیار با برکت است و خداى متعال، از لحاظ طبیعى این لحظات و ساعات را اینگونه قرار داده است، ساعات بسیار مغتنمى هم هست. یک رکعت نماز شما؛ یک کلمه ذکر «سبحان اللَّه» شما؛ مختصر صدقه دادن شما، و یک صله رحم کوچکى که در این ماه بکنید، مزیّتى چند برابر بیشتر از همین امور، وقتى در غیر ماه رمضان انجام مىشود، دارد. این، فرصت بسیار خوبى است. زمینه خوبى است که انسان در این ماه به خودش برسد. مثل طبیبى که با فردى بیمار مواجه است و آن بیمار به امراض متعدّدى مبتلاست - مرض قند دارد، فشار خون دارد، چربى خون دارد، استخوان درد دارد، رماتیسم دارد، زخم معده دارد و خلاصه انواع و اقسام مرض در او هست - طبیب حاذق که امراض او را مى شناسد و راه علاجش را بلد است، با این بیمار چه کار مىکند؟ اوّل سعى مىکند بیماریهاى او را روى کاغذ بیاورد و ببیند به چه امراضى مبتلاست. اگر طبیب، بعضى از بیماریهاى او را نشناسد و براى علاج بیمارى دوایى بدهد که با بیمارى دیگر ناسازگار باشد، ممکن است به جاى اینکه او را علاج کند، بیچاره را به بیماریهاى دیگرى هم متبلا سازد! مثلاً نداند که بیمار زخم معده دارد؛ بعد براى علاج رماتیسم او آسپرین بدهد! خوب، آسپرین علاج رماتیسم است؛ اما براى زخم معده بسیار مضرّ است. اگر طبیب، این مرض را نشناسد و نداند که بیمار این مرض را هم دارد، ممکن است به جاى اینکه او را علاج کند، بیچاره را به خونریزى معده هم مبتلا سازد. پس اوّل باید با دقّت نگاه کند؛ دلسوزانه بیماریها را پیدا کند و آنها را بنویسد؛ بعد ببیند کدام مهمتر است، کدام فوتىتر است و کدام اصولىتر است. فرض بفرمایید اگر کسى معده ناراحتى دارد، هر دوایى به او بدهند نمىتواند به خوبى آن را جذب کند. یا اگر روده خرابى دارد، هر غذاى مقوّىاى بدهند و از آن بهره ببرد، نمىتواند استفاده کند. راهش این است اوّل آن مرضى را که از بقیه بیماریها تأثیر منفىاش بیشتر است و اگر خوب بشود تأثیر مثبت شفایش بیشتر است، پیدا کنند.
روند رشد علمی ما از جهت شتابان بودن، جزوِ شتابندهترین روندهاى رشد علمى در دنیاست. این با محاسبهى علمى معلوم شده است؛ یعنى ما از لحاظ روند رشد علمى و فناورى در کشور، جزو شتابندهترینها در سطح دنیا هستیم. منتها چون فاصله خیلى زیاد بوده، این شتاب، الان نتایجش را بهروشنى نشان نمیدهد. چنانچه همین شتاب و آهنگ حرکت را بتوانیم به توفیق الهى ده، پانزده سال حفظ کنیم و پیش برویم، آن وقت کاملاً خودش را نشان خواهد داد. من البته مثالهاى زیادى براى این دارم. بعضى از مثالها ممکن است براى شما محسوس نباشد؛ چون آنچه را که ممکن است من به عنوان آمار ذکر کنم، شما از آن اطلاعى ندارید، لذا محسوس نیست. اما حالا همین چیزهایى که محسوس است و مشاهده میشود، مثل همین تحقیقات مربوط به انرژى هستهاى ؛ این، به دست آمده از آن نقطهاى است که ما حرکتمان را از آن نقطه شروع کردیم. فاصلهاش، یک فاصلهى دهشتآور است؛ ولى این کار انجام گرفت. در بحث مسایل زیستشناسى، همین مسئلهى سلولهاى بنیادى و در بحث تولیدات نظامى، تحقیقات گوناگونى که در این زمینه انجام گرفته، همین مسئله است که عرض کردم.
این فاصلهها، فاصلههاى دهشتآور است؛ یعنى فاصلهها بسیار فاصلههاى عمیقى است که در این مدت به برکت پیگیرى و کوشش، طى شده است. بنابراین شتاب خوب است ؛ منتها این شتاب بایستى حفظ شود. این چیزى که شما جوانهاى آگاه و هوشمند و مستعد باید بدانید، این است که این شتاب را بایستى همچنان حفظ کرد. مسئولان هم البته به این مسأله اهتمام دارند و بنا هم بر همین است که این چیزها دنبال شود. اگر در یک گوشهاى اختلالى هم در کیفیت پیشرفت کار هست، اینها اختلالهاى جزئى است و برطرف خواهد شد. ما منکر وجود عیوب نیستیم؛ منتها منکر این هستیم که این عیوب ما را ناامید کند؛ این را نمیگذاریم؛ یعنى بنده خودم و مسئولانى که مسئولان این بخشها هستند، با همهى وجود با ناامیدى مبارزه میکنیم. براى اینکه مهمترین مانع پیشرفت یک شخص و یک ملت، ناامیدى و تاریک دیدن افق است؛ نه، افق روشن است و مىتوان جلو رفت.
این اظهارنظرى که از یک شخصیتِ روحانى مسیحى دربارهى اسلام با یک میلیارد و نیم انسانِ متدینِ به اسلام و با میلیونها کتابِ نوشتهشدهى دربارهى اسلام، صادر شد، از دو جنبه قابل توجه است:
جنبهى اول که بیشتر هم امروز در دنیاى اسلام و در این چند روز به آن توجه شده، مسألهى تهمتى است که به اسلام متوجه شده است و این ایراد و این تهمت، ظلم به اسلام و بىانصافى دربارهى اسلام است. اسلام را متهم کردن به اینکه از عقلانیت جداست و نسبت به عقل بىاعتناست، همانقدر ظالمانه است که انکارِ یک امر بدیهى؛ انکار منافع خورشید یا انکار نور خورشید. در کدام کتاب آسمانى این همه مخاطبان امر شدهاند به تفکر، به تعقل؛ «لعلّکم تتفکّرون»، «لعلّکم تعقلون»؛ به تدبر در آیات تکوینى الهى. در کدام کتاب آسمانى در اولین خطاب به علم، به قلم، به تعلیم، توجه شده و اهمیت داده شده است. و امروز اگر دنیاى غرب در کار علم و پیشرفت علمى موفقیتى دارد، کدام مورخ و مطلعِ باانصافى است که تصدیق نکند که این را از دنیاى اسلام گرفته است. قرون وسطى که قرون تاریکى و ظلمت و سیاهى دنیاى غرب و اروپا بود، دوران شکوفایى علم و تعقل و اندیشه و فلسفه و ابنسیناها و فارابىها و افرادى اینچنین، در دنیاى اسلام است.
جنبهى دوم قضیه، به نظر من از جنبهى اول مهمتر است و آن، سیاستهاى پشتپردهى اینگونه بیانات است، که مسأله را براى ما روشن مىکند. مسألهى بحرانآفرینى مذهبى در دنیا، قرار دادن اصحاب ادیان مختلف و مذاهب مختلف در مقابل هم، جلوگیرى از همکارى ملتهایى که داراى عقاید مختلفند، ایجاد جنگ، ایجاد درگیرى و ایجاد بحران، که این خواست قدرتهایى است که ادامهى حیاتشان منوط به بحرانآفرینى است؛ باید بحرانآفرینى کنند تا بتوانند مقاصد خبیث خودشان را در میان جامعهى بینالمللى دنبال بکنند. من از این نگرانم که پشت سر این بیانات، بدبینى مسلمانان و مسیحیان نسبت به یکدیگر، کینهورزى ملتهاى مسیحى و مسلمان با یکدیگر، زشت کردن چهرهى مسلمین - بخصوص در کشورهایى که در آنجا در اقلیتند؛ مثل کشورهاى اروپایى و امریکا - ایجاد بهانههایى براى سرکوب جوامع مسلمان در این کشورها با اتهام واهى تروریست و امثال اینها فراهم شود. آنچه که پشت سرِ این قضیه هست، اینجور سیاستهاست؛ این را باید توجه داشت. و گمان مىکنم خود پاپ هم در این زمینه فریب خورده و توجه نکرده که پشت سر این حرف چیست و آن کسانى که وادار مىکنند؛ زمینهسازى مىکنند براى بیان این حرفها، چه مقاصدى دارند.
ارکان چهارگانه
کارگزاران نظام اسلامی
سیاست داخلی ایران
سیاست بین الملل
حوزه علمیه و طلاب
دانشگاه و دانشجویان
اسلام ناب محمدی
آموزش و پرورش
ارتش بیست میلیونی
گنجینه دفاع مقدس
الگوی اسلامی-ایرانی پیشرفت
پاسخ به شبهات ولایت فقیه
فرهنگ بومی و ملی
جنگ نرم و تبلیغات
اتحاد و انسجام اسلامی
بیداری اسلامی ملتها
همت مضاعف
شرح حدیث
انتخابات
ماه مبارک رمضان
راه نمای همسران جوان
درباره امام خامنه ای
چرا می گوییم امام خامنه ای؟
آرشیو سایت
رهسپاریم با ولایت تا شهادت
وبلاگ علمی مقالات مدیریت
.: شهر عشق :.
منطقه آزاد
گروه اینترنتی جرقه داتکو
در برابر نسیم
صل الله علی الباکین علی الحسین
کشکول
انا مجنون الحسین
من هیچم
وبلاگ سید حسن نصرالله
حدائق ذات بهجة
ایــ عزیـــــز ـــــــران
با سید علی تا فتح قدس
رهروان ولایت
بصیرت
امیر قافله صبر و بصیرت
هدایتگر آسمانی
سربازان سید علی خامنه ای
از رهبر چه میدانید؟
جانم فدای رهبر جانبازم
فرمانبر
بسیج شهید چمران شیراز
مرد دفاع
جانم فدای رهبر
شمشیر ولایت
یار ولایت
ما اهل کوفه نیستیم
من باتو هیچگاه نبودم تو با منی
www.خامنه-ای.net/
طرفداران عدالت
موج رهروان ولایت
فدایی رهبر
امام خامنه ای
عشق من امام خامنه ای
فیـــــه ما فیـــــه
رهروان ولایت و امام
دانش آموزان پیرو خط ولایت
عمار امام سیدعلی
مثبت
مکتب ولایت
ولایت فقیه و دفاع از آن
فدائیان ولایت گرگان