سفارش تبلیغ
صبا ویژن
کسی که مردم را دست می اندازد، نباید [امام صادق علیه السلام]
روح الله تولایی - رهنمودهای امام خامنه ای
  • پست الکترونیک
  • درباره نویسنده پایگاه
  •  RSS 
  • موضوع بندی رهنمودهای امام خامنه ای
  • صفحه اصلی
  • براى من یکى از شیرین‏ترین جلسات، جلسات دانشجویى است. در این یک ربع وقتى که باقى مانده، یک خطاب به شما از لحاظ عنوان دانشجو دارم، یک خطاب به عنوان دانشجوى دانشگاه امام صادق (علیه‏السّلام) و یک خطاب هم به عنوان کسانى که احتمالاً در آینده، همین دانشگاه به وسیله‏ى خود شماها باید اداره شود و پیش برود، و سرریز دانشگاه هم بیاید توى جامعه و در مراکز حساس، مشغول انجام وظایف شود.

    اما راجع به عنوان دانشجویى شما؛ خطاب من به شما همان حرفى است که به همه‏ى دانشجوها مى‏زنم. ببینید عزیزان من! امروز کسانى در دنیا زور مى‏گویند، خلاف قوانین بین‏المللى رفتار مى‏کنند، وقیحانه‏ترین موضع را در دنیاى تعامل بین‏المللى انسان‏ها ملت‏ها و دولت‏ها - مى‏گیرند و خجالت هم نمى‏کشند؛ سرشان را هم بالا مى‏گیرند. چرا؟ چون قدرت دارند؛ قدرت اقتصادى و سیاسى (که از اقتصادى ناشى مى‏شود) و بالاتر از همه‏ى اینها، قدرت علمى، که منشأ همه‏ى اینهاست؛ یعنى منشأ قدرت اقتصادى و سیاسى‏شان هم قدرت علمى است. ما این طرف دنیا حرف‏هاى حقّ زیادى داریم؛ حرفمان را شجاعانه مى‏زنیم، منطقمان را در صحنه‏هاى رویارویىِ منطقى هم اثبات مى‏کنیم، در عمل هم البته چون توفیق الهى شامل حال این ملت شده و ایمان دارد، به قدر ایمان خودش، پیشرفت مى‏کند؛ یعنى نتوانسته‏اند هم به آرزوهاى خودشان در مورد این ملت برسند؛ اما احتیاج به یک چیز دیگرى هم داریم و آن، عبارت است از «قدرت بین‏المللى»، تا بتوانیم این راه را بى‏دغدغه، درست، به طور کامل، همه‏جانبه و بى کم و کاست ادامه دهیم و به اهداف و آرمان‏هایمان برسیم. این قدرت را (قدرت اقتصادى، سیاسى و نفوذ فرهنگى) چطورى به دست آوریم؟ پایه و مایه‏ى همه‏ى اینها، قدرت علمى است! یک ملت، با اقتدار علمى است که مى‏تواند سخن خود را به گوش همه‏ى افراد دنیا برساند؛ با اقتدار علمى است که مى‏تواند سیاست برتر و دست والا را در دنیاى سیاسى حائز شود. اقتصاد هم به دنبال اینها به دست مى‏آید؛ پول تابع توانایى‏هاست. امروز این‏طورى است؛ علم را مى‏شود به پول تبدیل کرد و از لحاظ اقتصادى هم قوى شد. این، جایگاه علم است. ما از علم عقب ماندیم. نه فقط در دوران پنجاه‏ساله‏ى منحوس پهلوى (که البته در این دوران، از لحاظ عمق علمى، پدر این مملکت را در آوردند. حالا خود تحلیل این مسأله، یک تحلیل تاریخى - اجتماعى است و یک مسأله‏ى مهمى است) بلکه از قبل از آن. دوران قاجاریه و پهلوى مظهر این عقب‏ماندگى علمى است. ما حالا داریم تلاش مى‏کنیم که بتوانیم این درّه‏ى وسیع را پُر کنیم. وظیفه‏ى دانشگاه (نه فقط دانشگاه امام صادق؛ مطلق دانشگاه) در این کشور، این است که این درّه‏ى علمى را پُر کند. هر چه مى‏توانید، علم بیاموزید.

    من در جلسه‏ى شوراى عالى انقلاب فرهنگى هم به آن آقایانى که مؤثرین در فرهنگ هستند، گفته‏ام که شماها جایگاه مهندسى فرهنگى را در این کشور دارید. در آن جلسه گفته‏ام که دو تا شاخه‏ى اصلى وجود دارد: علوم انسانى و علوم پایه؛ هر کدام به جاى خود. اگر ما این‏جا روى علوم انسانى تکیه مى‏کنیم، معنایش این نیست که روى ریاضى و فیزیک و شیمى و علوم زیستى تکیه نمى‏کنیم، چرا؛ آن‏جا هم بنده یک تکیه‏ى صددرصدى دارم؛ آنها هم براى خودشان مردانى و کسانى دارند؛ علوم انسانى هم بایستى مردان و کسانى براى خودشان داشته باشد. باید روى این دو شاخه - دو شاخه‏ى اصلى؛ یعنى علوم انسانى و علوم پایه - در کشور، سرمایه‏گذارى فکرى، علمى، پولى و تبلیغى بشود تا این‏که پیش بروند. علم را بایستى در حدّ اعلا دنبال کنید.

    شکى نیست که بسیارى از علوم انسانى، پایه‏ها و مایه‏هاى محکمى در این‏جا دارد؛ یعنى در فرهنگ گذشته‏ى خود ما. برخى از علوم انسانى هم تولید شده‏ى غرب است؛ یعنى به عنوان یک علم، وجود نداشته، اما غربى‏ها که در دنیاى علم پیشروى کرده‏اند، اینها را هم به وجود آورده‏اند؛ مثل روانشناسى و علوم دیگر. خیلى خوب، ما، هم براى سرجمع کردن، مدوّن کردن، منظم کردن و نظام‏مند کردن آنچه که خودمان داریم، به یک تفکر و تجربه‏ى علمى احتیاج داریم، هم براى مواد و پایه‏هایى که آنها در این علم جمع آورده‏اند، به یک نگاه علمى احتیاج داریم. منتها گرفتن پایه‏هاى یک علم از یک مجموعه‏ى خارج از محدوده‏ى مورد قبول ما، به معناى قبول نتایج آن نیست. مثل این مى‏ماند که شما یک کارخانه را وارد مى‏کنید، آنها با این کارخانه یک چیز بد درست مى‏کرده‏اند، حالا شما با آن کارخانه، یک چیز خوب درست مى‏کنید؛ هیچ اشکالى ندارد. ما تلفیق بین علوم انسانى غربى و علوم انسانى اسلامى، اگر به معناى مجذوب شدن، دلباخته شدن، مغلوب شدن و جوّ زده شدن در مقابل آن علوم نباشد، قبول داریم و اشکال ندارد. ببینید در علوم انسانى، تفکر ایمانى و میراث عظیم و عمیق شما، به شما چه مى‏گوید. امروز غربى‏ها یک منطقه‏ى ممنوعه‏اى در زمینه‏ى علوم انسانى به وجود آورده‏اند؛ در همه‏ى بخش‏هاى مختلف؛ از اقتصاد و سیاست و جامعه‏شناسى و روانشناسى بگیرید تا تاریخ و ادبیات و هنر و حتى فلسفه و حتى فلسفه‏ى دین. یک عده آدم ضعیف‏النفس هم دلباخته‏ى اینها شده‏اند و نگاه مى‏کنند به دهن اینها که ببینند چه مى‏گویند؛ هر چه آنها گفته‏اند، برایشان مى‏شود وحى مُنزل؛ این است که بد و غلط است. مثلاً چند تا فکر داراى اقتدار علمى، در یک نقطه‏ى دنیا به یک نتیجه‏اى رسیده‏اند، این معنایش این نیست که هر آنچه که آنها فهمیده‏اند، درست است! شما به مبانى خودتان نگاه کنید؛ ما تاریخ، فلسفه، فلسفه‏ى دین، هنر و ادبیات، و بسیارى از علوم انسانى دیگرى که دیگران حتى آنها را ساخته‏اند و به صورت یک علم در آورده‏اند - یعنى یک بناى علمى به آن داده‏اند - مواد آن در فرهنگ و میراث علمى، فرهنگى و دینى خود ما وجود دارد. باید یک بناى این‏چنینى و مستقل بسازیم. البته مقدارى از خود این سخن، مربوط به آن سخنِ خطاب به شما به عنوان دانشجوى امام صادق است، که دوستان در زمینه‏ى اقتصاد مطالبى را بیان کردند. خوب، مطالب خوبى هم هست و باید دنبال بشود.

    بنابراین این سؤال که ما چه بکنیم یا این سؤال که اگر نتیجه‏ى تحقیقات ما با نظر رهبرى مخالف درآمد، چه کار کنیم؟ اینها به نظر من سؤالات خیلى اصولى و منطقى نیست. شما مأمور به پژوهشید، شما مأمورید به این‏که فکر و کار کنید، نتیجه به دست آورید و آن نتیجه‏ى شما را رهبرى و غیررهبرى به عنوان دستاوردهاى علمى بگیرند و براساس آن، براى کشور برنامه‏ریزى کنند. تحقیق علمى، شأن و خصوصیتش، آزادى است؛ منتها عقلایى؛ بى‏انضباط نباشد. بسیج مظهر ارزش‏هاى فعال و زنده‏ى یک جوان مؤمن است؛ یکى‏اش هم انضباط است. این‏که شنیده‏اید در جنگ مى‏گفتند بسیجى بى‏ترمز است، این یک معنا و حرف دیگرى داشت؛ اینها خوب عاشق شهادت بودند و پا بر زمین مى‏کوبیدند. همین شهید عزیزمان، احمد کاظمى را من در جبهه دیده بودم؛ آن‏چنان اقتدارى داشت که اشاره مى‏کرد، بسیجى‏ها حرفش را گوش مى‏کردند. این‏طور نیست که بسیجى که عاشق است، مجاز باشد برخلاف امر فرمانده و برخلاف انضباط سازمانى و انضباط عملى در محیط زندگى، یک حرکت بى‏انضباطى انجام بدهد؛ به‏خصوص که دانشجو و شما دانشجوها. ما براى شماها خیلى قیمت قائلیم.

    اما راجع به دانشگاه اما صادق؛ ببینید آقایان! دانشگاه امام صادق یک پدیده‏ى ممتاز است؛ صرفاً یک دانشگاه مثل بقیه‏ى دانشگاه‏ها نیست که فقط مى‏خواهند دانشجو و عالم تربیت کنند؛ این هم هست؛ منتها علاوه‏ى بر این، مى‏خواهد از همه جهت، یک الگوى دانشگاه اسلامى باشد؛ از جهت انگیزه‏هاى ایمانى، رعایت‏هاى عملى و رفتارى، و عشق به علم و علم‏آموزىِ عاشقانه و مؤمنانه. این که امام مى‏فرماید: «من دوست داشتم بر سر شاگردان تازیانه‏ها بلند مى‏شد، براى این‏که اینها را به علم بکشانند»، این معنایش چیست؟ علم را اسلام قدسیت بخشیده، علم یک امر مقدس است؛ دنبال علم رفتن داراى قدسیت است. این‏طور نیست که علم مثل هر ابزار دیگرى، فقط وسیله‏اى براى پول در آوردن باشد - حالا پول هم از آن در مى‏آید - اما قدسیت علم باید حفظ شود؛ «العلم نور»؛ نور بودن علم باید مورد نظر باشد و از جمله‏ى شؤون دانشگاه اسلامى، یکى همین است. همه خیال مى‏کنند دانشگاه اسلامى که مى‏گوییم، یعنى حجاب‏ها این‏طورى باشد، پسرها آستین کوتاه نپوشند و زلف‏ها بلند نباشد؛ اینها که معناى دانشگاه اسلامى نیست! دانشگاه اسلامى از لحاظ ایمان، انگیزه، شور مقدس، رفتار اسلامى و علم‏آموزى مؤمنانه، اینها شرط دانشگاه اسلامى است. آن وقت جهت دادن؛ جهت دادن به این علم‏آموزى ؛ که بهترین کارى که در دانشگاه شد، یکى همین بود که این دانشگاه را مخصوص علوم انسانى کردند؛ که این منطقه‏ى واقعاً خلأ و فراغى بود؛ یک خلأ است که آن باید پُر شود. خوب، اگر شما که دانشجوى این دانشگاه هستید و در این بیست و چند سالى که این دانشگاه سرپاست، توانسته باشد این رسالت را انجام دهد - که یک نمونه‏ى دانشگاه و متخرّجین دانشگاه، به صورت مطلوب و اسلامى فراهم بیاورد - این دانشگاه به دستاورد بسیار بزرگى رسیده است. این دانشگاه، این است. از این دانشگاه، توقع چیز دیگر و فراتر از این است.

    من به شما بگویم، امروز مهمترین نیاز دنیاى اسلام این است که، آن جوهر اسلام ناب و گوهر تابناک - با شکلى که تهمت بى‏سوادى، تحجّر، مقدس‏مآبى و از زمان عقب ماندن و عقب‏مانده بودن دیگر به آن وارد نیاید - بتواند به اهداف خودش برسد؛ ما در دنیاى اسلام و امت اسلامى این را نیاز داریم. حرکت ملت‏ها به سمت این آرمان‏هاى بلند، آن وقت منطقى خواهد شد؛ آن وقت نخبگان جوامع، خودشان سربازان و بسیجیان این راه خواهند شد. شما مى‏دانید که در دنیاى اسلام، پول‏هاى زیادى خرج شد. در طول این سال‏ها، از طرف دستگاه استکبار، براى خریدن نخبگان اقداماتى انجام شد؛ نخبگانى که اگر چه از لحاظ علمى یا سیاسى نخبه بودند؛ اما ارزش دورنى‏شان، خیلى پایین بود و خیلى راحت خریده شدند؛ قلم‏ها و زبان‏هایشان را فروختند، حتى فکرها و وجودشان را فروختند؛ این از زمان‏هاى خیلى قدیم شروع شد؛ یعنى از قدیمِ در دوران معاصر؛ از زمانى که روشنفکرى غربى در این کشور به وجود آمد - که من یک وقتى گفتم روشنفکرى در کشور ما بیمار متولد شد -. از آن روز اینها سراغ این نخبه‏ها رفتند و با پول تطمیع‏شان کردند. اینها هم حقیر، ضعیف و اسیر بودند و تن دادند و خودشان را به پول فروختند. چهل سال قبل از این، مرحوم آل‏احمد مى‏نویسد: «اگر مى‏فروشى، همان به که بازوى خود را؛ اما قلم خود را هرگز.» این را آل‏احمد در دهه‏ى چهل، در یکى از کتاب‏هایش نوشته است. انسان بازو و تنش را بفروشد؛ اما قلمش را - یعنى جان و فکرش را - نفروشد. اما آنها فروختند و دیگران هم خریدند؛ نخبگان را گرفتند. لذا حرکت‏هاى عمومى مردمى در بسیارى از جاها، نه فقط از سوى نخبگان همراهى نشد؛ بلکه حتى نخبگان مثل یک دیوارى در مقابل آن ایستادند. آن وقت بهانه‏ى نخبگان در مقابل حرکت‏هاى اسلامى، پیش خودشان چه بود؟ مى‏گفتند اینها قدیمى است، اینها متحجّرانه است، اینها آخوندبازى است، اینها نمى‏دانم فلان است.

    اگر شما بتوانید گوهر اسلام ناب و آن درخشندگى‏ها را، به آن شکلى که بتواند در جامه‏ى آراسته‏ى علم، خودش را نشان بدهد، ارائه دهید، کار بزرگى که کرده‏اید، این است که راه را براى ورود نخبگان در این میدان‏ها باز کرده‏اید. آمیزش علم و معنویت، علم و ایمان، علم و اخلاق، آن خلأ امروز دنیاست. دانشگاه اسلامى، علم و ایمان، علم و معنویت، علم و اخلاق را با هم همراه مى‏کند. علم را مى‏آموزد و جهت‏گیرى علم را از اخلاق و ایمان مى‏گیرد. این که گفتند علم با دین مى‏سازد یا نمى‏سازد، این ندیدن منطقه‏ى نفوذ علم و دین است؛ اینها هر کدام یک منطقه‏ى نفوذى دارند؛ تلفیق اینها، این است که علم -یعنى این سلاح را - ایمان - یعنى آن به‏کار برنده - مى‏گیرد و جهتش را مشخص مى‏کند؛ با این سلاح مى‏شود بهترین و بدترین آدم‏ها را هدف قرار داد؛ منتها تا این سلاح دست که باشد؟ این سلاح «علم» است و «ایمان» جهت آن را مشخص مى‏کند. اگر ایمان بر دانش غربى تسلط داشت، دانش غربى به بمب اتم نمى‏رسید، تا بعد این‏قدر تویش گیر کنند که چه کارش کنیم؛ محدودش کنیم؛ نگذاریم تا دنیا ویران نشود. کارشان اصلاً به این‏جا نمى‏رسید. اگر ایمان با دانش همراه بود، اصلاً استعمار و استعمار نو - که استعمار نو مخلوق دانش بود - به وجود نمى‏آمد. تسلط بر کشورها، تصرف کشورها، تسلط قهرآمیز بر ملت‏ها و بردن ثروت ملت‏ها - که این بلاى این دویست سال گذشته‏ى دنیا و ملت‏هاست - اینها اصلاً به وجود نمى‏آمد. علمِ جدا از ایمان، این است و شما در دانشگاه اسلامى، مى‏خواهید این خلأ را پُر و علم را با ایمان آمیخته کنید؛ یعنى دانش را چه در بافت درونى خودش، چه در استنتاجش و چه در جهت‏گیرى‏هایى که در آن به کار خواهد رفت، از ایمان سیراب کنید.

    اما راجع به مسؤولیت‏هاى آینده‏ى شما، من فقط مى‏خواهم این را عرض بکنم؛ خروجى دانشگاه امام صادق، ایده‏آلش فقط نباید این باشد که حالا بیرون بیاید، فرض کنید اگر در فلان رشته، درس خوانده برود وکیل بشود یا محضردار بشود و یا برود کارمند فلان دستگاه وزارتىِ دولتى بشود؛ نه این‏که من مخالف باشم؛ نه، من موافقم که جوان‏هاى خوب در ارکان تشکیلات اجرایى کشور - چه قضایى و چه قوه‏ى مجریه - حضور داشته باشند؛ اما این براى خروجى دانشگاه امام صادق ایده‏آل نیست؛ ایده‏آل و آن نقطه‏ى آرمانى را باید از همان مطالبى که تا الان در این نیم ساعته عرض کردم، جست. شما باید در علم، یک حرکتى به وجود آورید؛ باید در دنیاى دانش‏آموزى و پیشرفت علم و بناى علمى کشور، یک تحرّکى به وجود آورید؛ این است آن رسالت اصلى شما. کارى کنید که دانشمندان مسلمان و مؤمن ما، در رشته‏هاى مختلف علوم انسانى، صاحب‏نظرانى شوند که دنیا از نظرات اینها استفاده کند؛ کارى کنید که دانشگاه امام صادق، نه فقط در مقایسه‏ى با فلان دانشگاه دیگرى که در تهران یا شهرستان هست، یک رتبه‏ى جلوترى به دست آورد؛ بلکه این دانشگاه مرجع تحقیقات مراکز علمى و دانشگاه‏هاى دنیا بشود. امروز در دنیا و حتى در همین دنیاى گمراه غربى، افراد بسیارى هستند که به دنبال حقیقت‏اند؛ انسان‏هاى دانشمند و دانش‏پژوهى هم در بین اینها هستند و فراوان‏اند، و کم هم نیستند که دنبال حرف حساب و حق‏اند؛ یک چنین انسانى در هر نقطه‏ى دنیا - در کشورهاى اروپایى، آسیایى، امریکا و جاهاى دیگر - وقتى دارد دنبال یک مطلبى مى‏گردد، باید بتواند اثر علمى شما را در این پایگاه رایانه‏اى پیدا کند؛ حرف و فکر و راه تازه‏اى را که شما دارید نشان مى‏دهید. این را ما از دانشگاه امام صادق مى‏خواهیم. خروجى دانشگاه امام صادق باید با این نیّت و فکر، بتواند متخرج این دانشگاه بشود. بنابراین دانشگاه را قوى کنید.



    روح الله تولایی ::: شنبه 84/11/1::: ساعت 4:18 عصر
    نظرات شما:
    موضوع:



    روح الله تولایی ::: چهارشنبه 84/10/28::: ساعت 2:34 عصر
    نظرات شما:
    موضوع:

    امام از روز اول فرمود: ما مأمور به تکلیفیم، نه به نتیجه؛ این، عین اخلاص است؛ محض اخلاص است؛ فقط براى خداست که ذره‏یى قدرت‏طلبى و جلب حطام مادى در این چنین دلى وجود ندارد. امام به تکلیف خود که مأموریت او بود عمل کرد، خدا هم نتیجه را به او داد: دنیا از صداى امام پُر شد.

     ما آن روزها نه بلد بودیم تبلیغات بکنیم، نه ابزارهاى تبلیغاتى در اختیار انقلاب و نظامِ نوپا بود، با این وصف، وقتى کسى به هر نقطه‏یى از دنیاى اسلام و حتّى بیرون از دنیاى اسلام قدم مى‏گذاشت، نفس امام، نام امام، یاد امام را در آن‏جا زنده مى‏دید؛ خداوند متعال این‏گونه به کلمه‏ى طیبه برکت مى‏دهد و آن را پیش مى‏برد. البته در طول زمان، براى پاک کردن جاى پاى امام و خط امام خیلى تلاش کردند، ولى امروز بعد از بیست‏وهفت سال که از آغاز آن نهضت عظیم و پیروزى انقلاب و تشکیل جمهورى اسلامى گذشته است، شما مى‏بینید که رایحه‏ى خدمتگزارى به مردم با تکیه‏ى بر شعارهاى انقلاب، در سرتاسر کشور، استشمام مى‏شود و بار دیگر شعار خدمتگزارى، شعار پاسخگویى، شعار ساده‏زیستى، شعار عدالت‏طلبى، از شعارهاى رایج است؛ این، برکت انقلاب است. اگرچه هنوز کسانى هستند که مردم را دعوت به تسلیم و ذلت در مقابل دشمنان نابکار مى‏کنند؛ اما مردم راه خودشان را پیدا کرده‏اند.

    انقلاب مانند هر حرکت اجتماعى عظیمِ ماندگار، احتیاج به سوخت دارد؛ این ماشین بدون سوخت متوقف مى‏شود؛ سوختِ فکرى.

     روزبه‏روز با توجه به تحولات جهانى، با توجه به حوادث جدید، سؤال‏ها و ابهام‏هاى تازه‏یى در ادامه‏ى این راه مطرح است. از طرفى، قبل از آن‏که نوبت به عمل برسد، نوبتِ فکر و پردازش تفکر راهنماست و این، خاصِ آشنایان به مبانى اسلام است؛ و بدیهى است که دشمنان، همین نقطه را هم مثل بقیه‏ى نقاط حساس هدف مى‏گیرند.

    بنابراین، فضلاى برجسته‏ى حوزه، نباید گوش‏شان بدهکار تلاش دشمن باشد و باید بدانند که فکر جدید، مفاهیم جدید و راه‏هاى نو، مدد فکرى براى پیشرفت این حرکت است. امروز ما نسبت به اوایل انقلاب درباره‏ى مبانى نظام اسلامى، به برکت تلاش دین‏شناسان و عالمان - چه در دانشگاه، چه در حوزه - روشن‏بینى‏هاى بیشتر و مفاهیم تازه‏ترى را در اختیار داریم، که این پشتیبانى فکرى باید ادامه پیدا کند. امروز چشم دنیا به شماست؛ حالیا! چشم جهانى نگران من و توست.



    روح الله تولایی ::: شنبه 84/10/24::: ساعت 3:59 عصر
    نظرات شما:
    موضوع:



    روح الله تولایی ::: پنج شنبه 84/10/22::: ساعت 8:44 عصر
    نظرات شما:
    موضوع:

    یک روز تفکرات چپ حاکم بود؛ مارکسیسم و سوسیالیزم در دنیا براى جوان‏ها جاذبه داشت؛ اما امروز نیست. یک روز تفکرات ناسیونالیستى و ملت‏گرایى‏هاى افراطى در دنیا دل بعضى را مى‏بُرد؛ اما امروز اینها کهنه شده است. یک روز لیبرالیسمِ غربى و منطق دولت‏هاى سرمایه‏دارى دم از گسترش جهانى مى‏زد و مى‏گفت همه‏ى دنیا باید ما را بپذیرند؛ اما امروز لیبرال دمکراسىِ غرب خودش را با کارهاى امریکا مفتضح کرده است؛ اروپا هم همین‏طور است و آنها هم شنیدن حرفى را که بر خلاف منافع ملى‏شان باشد، تحمل نمى‏کنند؛ روسرى دختران مسلمان را نمى‏توانند تحمل کنند؛ امنیت شهروندان‏شان را به جُرم مسلمان بودن، به جُرم رنگین‏پوست بودن، نمى‏توانند تأمین کنند؛ این لیبرال دمکراسى غرب است. همین‏هایى که ادعا مى‏کردند همه‏ى دنیا مال ماست؛ ماییم که باید فکر اساسى و ایدئولوژى جهانى را به مردم دنیا بدهیم(!) این رفتار خودشان است در اروپا و امریکا؛ اینها دیگر حرفى براى گفتن ندارند.

    آنچه که براى ما امروز فریضه است، یکى حفظ وحدت است، یکى حفظ ایمان و اعتماد به این راه و موفقیت‏هاى آینده‏ى آن. این دو چیز، اساس قضیه است.

    و بعد، اعتماد و ایمان به راه را حفظ کنند. در تمام طول این سال‏ها، دشمنان سعى کرده‏اند بمب‏هاى تبلیغاتى را در محیط ذهنى مردم منفجر کنند، که معناى این تبلیغات همه‏اش این است که: اى ملت! شما نمى‏توانید؛ ایرانى! نمى‏توانى؛ جوان ایرانى! مجبورى تسلیم بشوى؛ مجبورى دستهایت را بالا ببرى. البته آنها در داخل هم عواملى دارند - من بارها اشاره کرده‏ام - که هر وقت احتیاج دارند که یک فکرى را در داخل تزریق کنند، این عوامل به کار مى‏افتند و با قلم‏هاى حقیر و مزدور خودشان، بنا مى‏کنند اهداف دشمن را در این‏جا پخش کردن و ترویج کردن؛ اما تا الان تأثیرى نکرده است، باز هم باید تأثیر نکند. نخیر، همه چیز ما را به «امید» تشویق مى‏کند؛ همه چیز ما را به «اعتماد به خودمان» تشویق مى‏کند. چرا امیدوار نباشیم؟ مایى که یک روز در فشار دو ابرقدرت - ابرقدرت امریکا و شوروى سابق - توانستیم خودمان را نگه‏داریم و بالا بکشیم، مایى که با محاصره‏ى اقتصادى در طول این سال‏هاى متمادى - که هر زمانى به نحوى محاصره‏ى اقتصادى وجود داشته - توانستیم خودمان را به این رتبه از فناورى و علم برسانیم و بخشى از این خلأها و شکاف‏ها را پُر کنیم، چرا به خودمان امیدوار نباشیم؟ چرا به ملت‏مان اعتماد نداشته باشیم؟ تاریخ و سرگذشت ما، امید و اعتماد را به ما املاء مى‏کند؛ ما را وادار مى‏کند که امیدوار باشیم. بله، امیدواریم؛ ما مى‏توانیم؛ توانستیم.

    اینهایى که امروز دم از محاصره‏ى اقتصادى مى‏زنند؛ تهدید به تحریم اقتصادى مى‏کنند، کسانى هستند که در طول سال‏هاى گذشته، هر جا توانسته‏اند، این تحریم را اعمال کرده‏اند. همین الان بعضى از دولت‏هاى اروپایى، هنوز وسایلى را که از زمان رژیم طاغوت خریدارى شده و پول آنها را هم شاید چند برابر گرفته بودند، به ما نمى‏دهند! تحریم از این بالاتر؟ آنها در مواردى هم ابزارها و قطعات لازم را به ما ندادند. جوان‏هاى ما وقتى دیدند راه از این طرف بسته است، از درون راه باز کردند. براى یک ملت مستقل، این درست است که به درون خودش مراجعه کند؛ در درون خود کاوش کند؛ درمان خود را به دست خودش بسازد؛ والّا اگر مى‏خواستیم پشت درِ خانه‏ى دیگران دست به سینه بایستیم - همچنان‏که سال‏هاى متمادى در دوران رژیم طاغوت، این کشور و این ملت را به این روش عادت داده بودند - زندگى مستقلى نداشتیم و همان وضع سابق بود. وقتى ما را تحریم کردند، امام اظهار خوشوقتى کردند و گفتند بهتر! حق با ایشان بود. ما بر اثر تحریم، به خود آمدیم و تحرک پیدا کردیم؛ حالا هم همین‏طور است. با این حرف‏ها، ملت ایران را تهدید مى‏کنند؛ این تهدید، فایده‏یى دارد؟

    امیدواریم پروردگار عالم همه‏ى شما را توفیق بدهد و شما و همه‏ى ملت ایران را مشمول ادعیه‏ى زاکیه‏ى حضرت بقیةاللَّه (ارواحنافداه) قرار دهد.



    روح الله تولایی ::: پنج شنبه 84/10/22::: ساعت 8:37 عصر
    نظرات شما:
    موضوع:

    در اسلام حق الله رقیب حق الناس نیست؛ نقطه مقابل حق الناس نیست. حق مردم، همه حقوق مردم، از جمله حق انتخاب که قطعاً برای مردم وجود دارد در امر حکومت، این ناشی است از حکم الهی. همه حقوق مردم اعتبارش متخذ است از حاکمیت خداوند و آنچه که خدای متعال مقرر فرموده است. لذا در قرآن کریم آن جایی که تجاوز و تعرض به حقوق مردم است ـ مثل مساله ربا که تعرض به اموال مردم است ـ تعبیر شده است «فأذنوا بحرب من الله»(1) این حرب الهی است. با این که این تجاوز به حقوق انسانهاست اما جنگ با خداست. یا در آن جایی که فساد فی الارض است که «و یسعون فی الارض فسادا»، این «یحاربون الله و رسوله» است، این حرب الهی است؛ تعرض به حقوق مردم است، اما محاربه با خداست. چون حقوق مردم، آنچه که متعلق به مردم است با همه وسعتی که دارد، این تکلیف الهی است، حقی است که خدا برای مردم معین کرده است، تکلیفی است که خدا برای کسانی که امور مردم را برعهده دارند، نسبت به مردم بر دوش آنها گذاشته است.

    لذا جمهوری اسلامی همان طور که مکرر عرض شده است، یک مرکب انضمامی‌نیست که ترکیبی باشد از چیزی به نام جمهوری و چیزی به نام اسلامی، تا یکی بگوید که من طرفدار جمهوریتم بیشتر، یکی بگوید من طرفدار اسلامیتم بیشتر؛ این جوری نیست. اصلاً می‌توان گفت مرکب نیست، [بلکه] یک حقیقت است. آن جمهوری است، آن اتکاء به آراء مردمی‌است که خدا آن را مقرر کرده است، خدا موظف کرده است ما را که در این زمینه رأی مردم را، انتخاب مردم را، اراده مردم را معتبر بشماریم.

    در نهج البلاغه یک جایی امیرالمؤمنین (علیه الصلاة والسلام) راجع به تضییع حقوق مردم صحبت می‌کنند، می‌فرمایند کسی که این کارها را بکند «کان حربالله»؛ این محارب خداست.

    جمهوری اسلامی یعنی آن نظام سیاسی یی که برای مردم، حق قائل است، با همه این سعی یی که برای حق مردم وجود دارد و در همه این قلمرو عظیم با اتکاء به اراده خدا و تشریع الهی.

     بنابراین کسی اگر با اعتقاد به اسلام به حق مردم تعرض کند، تجاوز کند، این منتظر عقوبت الهی باید باشد. مشکل ما در نظام جمهوری اسلامی فقط این نیست که مردم به ما بدبین می‌شوند یا از ما عقیده شان برمی‌گردد. مشکل ما تکلیف شرعی هم هست ولو مردم نفهمند؛ یک جایی، یک حرکتی را انجام بدهیم، تضییع حقوق انسانها بشود، هیچ کس هم نفهمد... که این جا تعرض شد به حقوق مردم و پایمال شد حق مردم، قضیه حل باشد، نخیر؛ مشکل ما، مشکل تکلیف شرعی هم هست، یعنی هر کسی در سرتاسر این پیکره عظیم حکومت - که حکومت، متمرکز و متجلی نیست فقط در شخص رهبری، همه اجزای حکومت، همه در این مردم سالاری دینی و وظایفی که از این ناحیه برعهده آنهاست، همه سهیمند؛ چه رئیس جمهور باشد، چه رئیس یک قوه باشد، چه نماینده مجلس باشد، چه مسئولیتی درهر گوشه یی داشته باشد - تکلیف همه این عرض و طول وسیع این است که حقوق مردم را رعایت کنند لله؛ این دو تا با هم همراهند، یکی هستند. حق مردم ناشی از حق الهی و تکلیف الهی است. این پایدارترین وسیله است و مستحکمترین وسیله است برای حفظ حقوق مردم... .

    خدا را شکر می‌کنیم که نظام جمهوری اسلامی را و انقلاب ما را با کیفیتی پدید آورده است که قائم به شخص نیست، قائم به هیچ شخصی نیست... .



    روح الله تولایی ::: دوشنبه 84/10/19::: ساعت 7:32 عصر
    نظرات شما:
    موضوع:

    مسؤولان با نگاهِ «حایز اهمیت»، باید به بخش کشاورزى نگاه کنند. بخش کشاورزى یک محور اصلى در اداره‏ى کشور است؛ و باید با این چشم در تنظیم معلومات دانشگاهى، در تخصیص بودجه، در گماشتن افراد کارآمد و توانا در رأس کارها، به آن نگاه کرد؛ باید امر کشاورزى را در کشور سبک نشمرند.

    البته صنعت هم مهم است و وقتى ما روى کشاورزى تکیه مى‏کنیم، صنعت را نفى نمى‏کنیم؛ آن هم یک محور اساسى دیگرى براى پیشرفت کشور است؛ اما جاذبه‏هاى گوناگون و زرق و برق و نام و نشان بخش‏هاى دیگر، مبادا اهمیت این بخش بسیار مهم را تحت‏الشعاع قرار بدهد؛ شریان اصلى زندگى جامعه، در این بخش است و زندگى واقعى و ملموس جامعه - حیات اجتماعى - در این بخش، بیشتر معنا پیدا مى‏کند؛ چون این‏جا مسأله‏ى غذا و مسأله‏ى امنیت غذایى و مسأله‏ى استقلال ناشى از امنیت غذایى و خودکفایى مطرح است؛ این نکته‏ى اول، که مسؤولان با این چشم به مسأله‏ى کشاورزى نگاه کنند. این نگاه - همان‏طور که گفتیم - در دانشگاه، در بخش‏هاى دانشگاهى مربوط به کشاورزى، در تنظیم درس‏ها، در گرفتن دانشجو، در پرداختن به استاد، اثر مى‏گذارد، تا بقیه‏ى خدمات گوناگونى که دولت مى‏تواند به کشاورزان بدهد؛ مانند آنچه که مربوط به بانک‏هاست، آنچه که مربوط به سازمان مدیریت و برنامه‏ریزى است، آنچه که مربوط به خود وزارت جهاد کشاورزى است.

    نکته‏ى دوم براى مسؤولان این است که در کار کشاورزى، همین‏طور که اسم شما جهاد کشاورزى است، جهادى حرکت کنید. ما از اول انقلاب، هر کار بزرگى که توانسته‏ایم انجام بدهیم، به برکت اعتماد به نفس و بلندپروازى و کار جهادى بوده است. جوانانِ جهاد سازندگى آن روزى کارهاى بزرگ را در این کشور شروع کردند که حتى آن کسانى که جلوى چشم‏شان این کارهاى بزرگ انجام مى‏گرفت، باور نمى‏کردند که جوان ایرانى قادر به این کارهاست.

    در دوران رژیم طاغوت، گندم را از امریکا مى‏خریدند و سیلو را روس‏ها برایشان مى‏ساختند؛ آنها سیلو را هم نمى‏توانستند بسازند! باید روس‏ها مى‏آمدند؛ این صنعت در ایران نبود. در سال‏هاى اول انقلاب، این جوانان جهاد دانشگاهى آمدند و گفتند امام دستور داده‏اند مردم گندم بکارند؛ خوب، گندم سیلو لازم دارد؛ درِ خانه‏ى چه کسى برویم، جز درِ خانه‏ى همت و ابتکار خودمان؛ شروع کردند. افرادى مى‏دیدند که این سیلو بالا مى‏رود - البته در روز اول، با ظرفیت کم - اما باور نمى‏کردند! و امروز کشور ما یکى از کشورهاى مطرح از لحاظ سیلوسازى در دنیاست؛ به برکت همین جوان‏ها. کار جهادى، این است.

    در هر بخشى از بخش‏هاى گوناگون صنعتى و فنى و علمى و تحقیقاتى که ما با روحیه‏ى جهادى وارد شدیم، پیش رفته‏ایم. روحیه‏ى جهادى یعنى چه؟ یعنى اعتقاد به این که «ما مى‏توانیم»؛ و کارِ بى‏وقفه و خستگى‏ناپذیر و استفاده از همه‏ى ظرفیت وجودى و ذهنى و اعتماد به جوان‏ها. الان در همین بخش انرژى هسته‏یى که این همه دنیاى استکبار را سراسیمه کرده، اکثر کسانى که در آن‏جا مشغول کار هستند، جوان‏هاى تحصیلکرده‏اند؛ صدها جوانِ کم‏سال و تحصیلکرده، این چرخ را مى‏چرخانند و این عزت را براى کشور پدید آورده‏اند. در همه‏ى بخش‏ها همین‏طور است. به نیروهاى بااستعداد، چه از جوان‏ها باشند و چه از انسان‏هاى با تجربه، اعتماد کنند. اعتماد به این افراد و توکل به خداى متعال و اخلاص نیت براى خدا، اساس کار است. جهاد کشاورزى باید در معناى حقیقى کلمه، براى مسائل کشاورزى کشور و دامدارى و بقیه‏ى کارهایى که برعهده‏ى این وزارت است، جهادى عمل کند.

    مسأله‏ى سوم این است که ما به کشاورزمان مى‏گوییم تلاش کنید تا امنیت غذایى براى کشور به وجود بیاورید؛ اما به مسؤولان‏مان مى‏گوییم این پایان کار نیست؛ ما بایستى به صادرکنندگان این محصولات تبدیل شویم؛ ما باید بتوانیم دیگران را بهره‏مند کنیم. این کار، کارِ دستگاه‏هاى گوناگون دولتى است که وسایلش را فراهم کنند؛ ما مى‏توانیم.

    مرتب از این‏که ما از لحاظ آب در مضیقه هستیم، حرف مى‏زنند؛ خوب بله، ما مى‏دانیم کشور ما از آن کشورهاى پُر آب نیست؛ اما آیا از همین آبى که امروز داریم، استفاده‏ى بهینه مى‏شود؟ جواب، منفى است. این، جزو کارهاى وزارت جهاد کشاورزى و وزارت‏خانه‏ها و دستگاه‏هاى گوناگون دولتى است که آموزش چگونگى استفاده‏ى از آب، تنظیم جریان آب در بخش‏هاى مختلف، نگهدارى از همین مقدار آبى که از نزولات مبارک آسمانى است، با انواع و اقسام شیوه‏هایى که امروز در دنیا معمول است، جزو کارها قرار بگیرد. بنابراین، کشور ما از کشورهاى پُر آب نیست، اما همین مقدار آبى که داریم، قادر است محصولات کشاورزى را سیراب کند. در زمین هم همین‏طور هستیم. من در گزارش‏ها خوانده‏ام که ما امروز اندکى بیش از هجده میلیون هکتار زمینِ قابل کشت داریم؛ در بخش‏هاى مختلف: دیمى و آبى و باغى و غیره، که این مقدار مى‏تواند به سى میلیون هکتار افزایش پیدا کند؛ یعنى نزدیک به دو برابر. من در بعضى از بخش‏هاى این کشور - در مسافرت‏هایى که کرده‏ام - زمین‏هایى را دیده‏ام که با «کار» مى‏توانند تبدیل بشوند به زمین‏هاى قابل کشت. ما خیلى امکانات در این کشور داریم. ما یک کشورِ به معناى حقیقى کلمه غنى هستیم و این «غنا» را مردم باید حس کنند؛ از این غنا باید استفاده کنند. به زارع مى‏توانیم بگوییم روى این زمین، خوب و با شیوه‏ى علمى کار کن و محصول به دست بیاور؛ چیز دیگرى در اختیار او نیست؛ ولى این مسؤولانند که بایستى نظام این کار را طراحى کنند.

    بر روى دانه‏هاى روغنى و کُلزا یا زیتون هم کار شود. یکى از کارهاى خوب این دولت این است که مى‏خواهند زیتون را هر چه بیش از پیش ترویج کنند؛ وارد سبد غذایى مردم کنند، که جزو کارهاى بسیار خوب است. البته کشور بایستى حتماً در برنج و گوشت و لبنیات هم به خودکفایى برسد؛ این جزو کارهایى است که مسؤولان دولتى باید بکنند.

    بخش آموزش کشاورزى و ترویج و استفاده از دانش موجود دنیا در دانشگاه‏هاى ما و فرستادن جوان‏ها براى کمک به روستایى‏ها، جزو کارهاى بسیار مهم است. البته به همه‏ى روستاییان و همه‏ى کشاورزان و کسانى که دست‏اندرکار کشاورزى‏اند، توصیه مى‏شود که از این جوانان مطلع و خبره در کار کشاورزى استقبال کنند. بنده در بعضى از روستاها از نزدیک ملاحظه کردم که جوان‏هاى خبره و دانش‏آموخته‏ى کشاورزى، یک نفرشان بیکار نمانده بود! همه در مزارع مشغول کار شده بودند و نتیجه این شده بود که آن بخش از لحاظ محصول کشاورزى، رشد فوق‏العاده‏یى کرد، که در بیانات این عزیزان هم این مسأله را شنیدید. باید از شیوه‏هاى علمى استفاده کرد.

    عزیزان من! امروز کشور شما، کشورى است در حال حرکت به جلو ، این حرف‏ها مربوط به کشاورزى است؛ ولى ما در قضیه‏ى صنعت، در قضیه‏ى تحقیقات، در امر سیاست، در رشته‏هاى گوناگون علوم، در پدید آوردن مسائل نو، در همه جا، حرکت‏هایى را به برکت انقلاب و به برکت نظام جمهورى اسلامى مشاهده مى‏کنیم، که کشور به برکت آنها خواهد توانست این فاصله‏ى ژرفى را که دشمنان میان این کشور و میان کشورهاى پیشرفته به‏وجود آورده‏اند، پُر کند. حرکت امروزِ کشور، حرکت مبارکى است؛ حرکتِ سرشار از امید و نگاه به آینده. کارى که امروز دستگاه‏هاى مختلف مى‏کنند، چه در این بخش - بخش کشاورزى - چه در بخش‏هاى دیگر، باید یک قاعده‏ى محکمى باشد که بتوانند بعد از بیست سال - وقتى دوران سند چشم‏انداز بیست ساله تمام شد - احساس افتخار کنند و بگویند ما بودیم که این تدابیر را اندیشیدیم و امروز کشور بعد از گذشت بیست سال، به این رشد و اعتلاء رسیده است؛ که مى‏رسیم ان‏شاءاللَّه. جوان‏هاى ما - شماها - خواهید دید ان‏شاءاللَّه آن روز را؛ و دشمنان مستکبر نظام جمهورى اسلامى از همین مى‏ترسند و علت دشمنى‏ها، همین است. آنها از این‏که یک کشورى، یک ملتى، با تمسک به اسلام بتواند به این قله‏ى عظیم زندگى مدنى و افتخارات تمدنى خود برسد، نگرانند؛ چون مى‏دانند این بهترین مروج اسلام و بهترین مروج معنویت است؛ مى‏دانند که اگر این راه را این ملت طى کرد، جلوى زیاده‏خواهى‏ها و زیاده‏خوارى‏هاى آنها گرفته خواهد شد. کمپانى‏هاى غاصب صهیونیست‏ها و دیگران، مى‏خواهند دنیا را بچاپند؛ سختشان است که ببینند یک ملتى در مقابل داعیه‏هاى آنها این‏طور در همه‏ى بخش‏ها جلو مى‏رود؛ اما على‏رغم آنها ملت ایران به پیش خواهد رفت و اسلامِ عزیز سربلندتر از آنچه که هست، خواهد شد و ان‏شاءاللَّه پرچم عزت اسلامى بر بلنداى این ملت و همه‏ى دنیاى اسلام به اهتزاز در خواهد آمد.

    از خداوند متعال سلامت و سعادت همه‏ى شما را مسألت مى‏کنم و امیدوارم مشمول ادعیه‏ى زاکیه‏ى حضرت بقیةاللَّه (ارواحنافداه) باشید و ان‏شاءاللَّه همه‏تان موفق باشید.



    روح الله تولایی ::: یکشنبه 84/10/18::: ساعت 4:40 عصر
    نظرات شما:
    موضوع:

     

    بسم الله الرحمن الرحیم

    انا لله و انا الیه راجعون

    حادثه‌ی جانگداز سقوط هواپیما که در آن، دهها جان عزیز و دل وفادار از جامعه‌ی رسانه‌یی و نظامی کشور از دست رفتند، اینجانب را نیز همانند خانواده‌های عزادار و عموم ملت ایران داغدار کرد.

    جوانان خدوم و ارزشمندی که در این حادثه ی مصیبت بار، پرکشیدند، خاطره‌های به یاد ماندنی از خدمات خود را در حافظه‌ی همکاران و آشنایان خود به جای گذاشته‌اند. پاداش آن تلاشهای باارزش، امروز که ارواح آزاد شده‌ی آنان در پیشگاه پروردگار رحیم قرار گرفته، توشه‌ی گرانبهایی است که همه به امید آن و بخاطر آن زندگی می کنیم. اینجانب به خانواده‌های مصیبت دیده‌ی این عزیزان و نیز به همه‌ی همکاران آنان و به عموم ملت ایران تسلیت عرض می‌کنم و از خداوند متعال رحمت و مغفرت برای همگان و صبر و اجر برای بازماندگان و شفای عاجل برای بیماران و مجروحان این حادثه مسالت می‌کنم.

    سیدعلی خامنه‌ای

    16/آذر/1384

    این داستان رو تازه از یکی از دوستان دیدم.

     

    ناگهان زییینگ تلفون صداش بلند می شه و بهت می گن علی آقا تب کرده و فردا نمی تونه بره منطقه و لطفا تو جاش برو . تو هم از خدا خواسته ساکتو می بندی و مسواکتو می زنی و سر ِ ساعت 9 می پری تو رختخواب که فردا خواب نمونی ( حالا همه ی فکرا جز سفر ِ فردا و ذرت بخارپز که بدجور هوس کرده ای از مخت پریده ... )

    چمباتمه می زنی زیر ِ نرمای پتو و گرمای رختخواب خمارت می کنه و...

     

    فردا سر ِ وقت از جا می پری و نماز صبح و یه اس ام اس ِ پاچه خواری به یکی از همکلاسیا ( حاوی مراتب تاسف از اینکه نمی تونی کلاس ِ امروزو بیایی : خطاب به استاد ) و یه صبحونه ی مفصل با چای گلستان ( ! ) و یه ای میل به فاطمه که ایشالله از هفته ی دیگه حتمن ِ حتمن کلاسشونو می ری و یه عذرخواهی رو پیغام گیر ِ تلفون ِ حمید و دوباره هوس ِ ذرت بخارپز و دست ِ آخر خداحافظی از مادر و ایشالله پس فرداشب خونه ام و قس علیهذا ...

     

    ... حالا نشسته ای تو هواپیما و تو فکری کاش بین ِ راه ذرت بخارپز خریده بودی و یه زنگ به برادرت که چندتا بلال بخره برگشتی خودت درست کنی ( ! ) و جواب ِ جوک ِ اس ام اسی ِ هادیو و یه کاغذ و قلم و طرح ِ گزارش و کم کم ( کمربندها را ببندید ) و ...

     

    سرتو تکیه داده ای به صندلی ، با چشمای بسته و همپای هواپیما ، کم کم از زمین کنده می شی و جز خیال ِ ذرت ِ بخارپز ( ! ) ، فقط ِ سفارش ِ همیشگی ِ مادر تو گوشته : آیه الکرسی ...

     

    الله لا الاه الا هو الحی القیوم

    لا تاخذه سنه ولا نوم ...

     

    هواپیما به نرمی رشته هاشو از زمین می کنه و به نرمی سوار می شه رو سینه ی آسمون . چند لحظه بعد تویی و یه شهر آدم ِ زمینی که با همه ی روزمرگیاشون ، لحظه به لحظه تو نگاهت ریزتر می شوند ...

    زبونت هنوز همون اولین واژه ها رو مزمزه می کنه :

    لا تاخذه سنه و لا نوم ...

     

    چشمات گرم تر شده و مزمزه ی واژه ها گویی به زبانت مزه کرده :

    لا تاخذه سنه و لا نوم ...

     

    پلکات سنگین تر شده و مزه ی ذرت بخارپز ، بی رنگ تر و یه جایی وسط ِ خواب و بیداری فکری می شی : چه خوب که هست ! حتا وقتی خوابی ... لا تاخذه ...

     

    یه وقتی می آیی که بایستی برگردی !...

     

    یهو گوشت از فریاد و ضجه و یاعلی پر میشه .

    مکش ِ جاذبه ای غریب ، محکم از صندلی می کندت .

    سرت گیج می ره ،

    گویی قلبت رسیده باشه سر ِ حلقومت ...

    هواپیما دیوانه وار هجوم می بره سمت ِ زمین ،

    یه لحظه چشمات سیاهی می ره و ...؛



    روح الله تولایی ::: سه شنبه 84/10/13::: ساعت 3:8 عصر
    نظرات شما:
    موضوع:

    قائدنا:

    زندگی یعنی عشق!

    یعنی تو

    یعنی که با تو صبح شدن تا اوج خیال

    و معنای وصال را

    در شعری نا تمام جستجو کردن...



    روح الله تولایی ::: یکشنبه 84/10/11::: ساعت 3:3 عصر
    نظرات شما:
    موضوع:

     
    اقتدار ملى براى یک کشور، حفظ کننده هویت او، مایه عزّت او و وسیله رسیدن او به آرمانهاست. تلاشى که براى نابودى ملتها و به زنجیر کشیدن آنها - از دورانهاى گذشته تا امروز - مى‏شود، همیشه در جهت نابود کردن یا ضعیف کردن اقتدار ملى آنها بوده است؛ و بعکس، ملتهایى که در راه تعالى و کمال قدم برمى‏دارند، باید در اقتدار ملىِ خودشان بکوشند.
     
    اقتدار ملى، فقط به معناى توانایی هاى نظامى نیست؛ اقتدار ملى یک مسئله همه جانبه است و بر دوش همه دستگاههاست و به عنوان یک وظیفه اصلى، بر دوش هر سه قوّه اساسى کشور نهاده شده است.
    اقتدار ملى به معناى این است که یک ملت، در مسئولان کشور جلوه‏هاى قدرت و توانایى و عزّت خود را مشاهده کند و کارها با سیاست هاى درست، با برنامه‏ریزى صحیح، با جدّیت و پشتکار و با هماهنگى و انسجامِ کامل پیش برود.
     در سایه اقتدار ملى است که مردم مى‏توانند به قدر استعدادشان و با شکوفایى این استعدادها، تلاش خودشان را مبذول کنند.
    هر سه قوّه باید تلاش کنند تا با جدّیت و پشتکار و توکّل به خدا و اعتماد به مردم و همکارى با یکدیگر، اقتدار ملى را تجلّى بخشند و مظهر اقتدار ملى شوند.


    روح الله تولایی ::: چهارشنبه 84/10/7::: ساعت 7:6 عصر
    نظرات شما:
    موضوع:

    <   <<   21   22   23   24      >
    >> به پایگاه مجموعه رهنمود های موضوع بندی شده امام خامنه ای (مدظله العالی) بسیار خوش آمدید. خواهشمند است پیشنهادات و انتقادات سازنده و ارزشمند خود را برای ما به ایمیل زیر ارسال فرمایید: ruhollah1363@gmail.com

    > رهنمود های امام خامنه ای<<

    >>اشتراک در خبرنامه سایت<<
     


    >> درباره نویسنده سایت<<
    روح الله تولایی - رهنمودهای امام خامنه ای
    روح الله تولایی
    رهسپاریم با ولایت تا شهادت


    >>محاسبه اوقات شرعی ایران <<

    >>لینک های دوستان<<
    >>سرویس پشتیبانی سایت<<